خدایا… تعارف کن میوه ی امید را.. در تمام بی کسی هایی که تا عمق استخوانم را میسوزاند.. بیشتر »
کلید واژه: "دلشکسته"
اگر یه زمانی قلب کسی رو شکستید، بعدش جوری رفتار نکنید که انگار بینتون هیچ اتفاقی نیفتاده!!! برای بخشیده شدن تلاش کنید؛ نشون بدید که پشیمونید تا شاید طرف مقابلتون بتونه شما رو ببخشه!!! بیشتر »
یک دانه ی کور بی آنکه دنیا را ببیند در لای آجرهای یک دیوار، گم بود در آن جهان تنگ و تاریک با باد و با باران غریبه دور از بهار و نور و مردم بود اما مدام احساس میکرد بیرون از این بن بست آن سوی این دیوار، چیزی هست اما نمیدانست، آن چیست با این وجود او… بیشتر »
آه!!!! تو آهِ منی.. از ازل دوستت داشتم.. تا ابد دوستت خواهم داشت.. ای آه!!! وعده ی تو را به دلِ شکسته ام داده ام.. تو را به خون ِ عشقت سوگند!! مرا شرمنده ی او مکن.. بیشتر »
تو وطن من بودی.. پدرم.. مادرم.. برادرم.. خواهرم.. تمام اعتمادم.. ستون قلبم.. چه شد؟؟ غریبم کردی.. آسمان بارید از این غربت.. چه غربت ِ غریبی!!!! بیشتر »
فراموش کردن آسان نیست فراموش کردن ِ تویی که همه ی منی برای منی که.. همه ام تویی بیشتر »
چه شبی!! تاریک بود و ظلمانی!! عجب نگاهی!! در آن نگاه ِ غریب چه داشتی؟؟ نور از آن می ریخت.. دنیای مرا به هم ریخت.. بیشتر »
تنهایی ات را بر هم می زنند تا خودشان مدتی تنها نباشند پس از مدتی به خودت می آیی و می بینی لباسی شده ای اسیر ِ بادهای وحشی..!! محمد همایون بیشتر »
راست است که صاحبان دل های حساس نمی میرند ، بی هنگام ناپدید میشوند! احمد شاملو بیشتر »
گفتند: چهل شب حياط خانهات را آب و جارو كن. شب چهلمين، خضر خواهد آمد. چهل سال خانهام را رُفتم و روييدم و خضر نيامد. زيرا فراموش كرده بودم حياط خلوت دلم را جارو كنم. گفتند: چلهنشيني كن. چهل شب خودت باش و خدا و خلوت. شب چهلمين بر… بیشتر »
شب است و میهمانی خدا سفره ی او پهن است و حال غریبی دارم.. خیلی غریب.. چشمه ی اشکم خشک نمیشود. قلبم آرام نمیگیرد هی میسوزد هی میسوزد هی میسوزد احساس میکنم اگر هزاران هزار سال بخوابم.. باز هم خسته ام و کوفته.. کوفته ی کوفته روحم.. روحم آخ.. روحم خیلی درد… بیشتر »
گفتم ماه رحمت و اجابت است.. از خدا چه میخواهی؟؟ گفت.. میخواهم که.. تمام ِ او را در تمام ِ من.. تمام کند. بیشتر »
لا تجرحوا أحداً فلا یمکن للإعتذار أن یمحی أثر الجُرح کسی را جریحه دار نکنید عذرخواهی نمی تواند تاثیر زخم را از بین ببرد پ.ن: داغ قلب.. جاودانه است..هیچ گاه سرد نمیشود.. قلب ها از آنِ خدا هستند.. داغِ جاودانه بر قلبِ خدا نگذارید.. بیشتر »
نمی دانستم چرا می خواهم بگریم، ولی می دانستم اگر کسی نگاهم کند یا با من حرف می زد، یک هفته تمام گریه می کردم مثل لیوان آبی که لبریز است و در محل نا آرامی قرار دارد. حباب شیشه سیلویا پلات بیشتر »
خدایا!!! کدامین دل را در کجای دنیا شکسته ام که این چنین دلشکسته ام؟؟؟ به قلم مهاجر بیشتر »
مرا محتاج رحم این و آن کردی، ملالی نیست تو هم محتاج خواهی شد، جهان دار مکافات است… بیشتر »
شب اول ماه رمضان است و من دلشکسته سلام میدهم سلام بر قلب شکسته و تنهای امیر المومنین علی علیه السلام بالای چاه سلام بر پهلوی شکسته ی حضرت زهرا سلام الله عليها پشت در سوخته سلام بر دل شکسته ی حضرت حسن علیه السلام در کوچه سلام بر کمر شکسته حضرت عشق بالای… بیشتر »
برای خانه ی سوخته، باز، شاید بشود خانه ای بنا کرد. دل سوخته را بگو چه کنیم؟ آتش بدون دود / جلد هفتم - نادر ابراهیمی بیشتر »
سر پست نگهبانی بودم پدر زیر چادر نگهبانی خوابش برده بود باران از کاسه ی چشمان خدا میبارید و از چشمان من هم گفتم *خدایا قربونت برم.. چرا گریه میکنی؟؟ * گفت..* من به خاطر تو گریه میکنم * گفتم..* به خاطر من؟؟ * گفت.. *فقط به خاطر خودت.. * گفتم.. *قربون… بیشتر »
کبریای توبه را بشکن پشیمانی بس است از جواهرخانه ی خالی نگهبانی بس است ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین آبروداری کن ای زاهد ! مسلمانی بس است خلق دلسنگاند و من آیینه با خود میبرم بشکنیدم دوستان! دشنام پنهانی بس است یوسف از تعبیر خواب مصریان دلسرد شد… بیشتر »
این هدیه را اگر نپذیری کجا برم جان است جان! اگر تو نگیری کجا برم یار عزیز! یوسف من کم تحمل است این برده را برای اسیری کجا برم بخت مرا سیاه چو گیسوی خود مخواه موی سفید را سر پیری کجا برم ای قلب زخم خورده ی بیمار، من تو را گر پیش پای دوست نمیری کجا برم… بیشتر »
دلش شکسته بود.. و داشت طعم تلخ جدایی را میچشید و رنج می برد اما او نمیدانست.. تمام بالغ شدن ها و پخته شدن ها از یک جدایی شروع میشود جدا شدن از یک عشق جدا شدن از یک امنیت جدا شدن از یک قدرت جدا شدن از یک وابستگی جدا شدن از هر چیزی که فکر می کنیم بدون آن… بیشتر »
لیلی زیر درخت انار نشست. درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخِ سرخ. گلها انار شد، داغ داغ. هر اناری هزار تا دانه داشت. دانه ها عاشق بودند، دانه ها توی انار جا نمی شدند. انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت. خون انار روی دست لیلی چکید. لیلی انار ترک… بیشتر »
دستمال کاغذی به اشک گفت: قطره قطره ات طلاست یکم از طلای خود حراج می کنی؟ عاشقم با من ازدواج می کنی؟ اشک گفت:ازدواج اشک و دستمال کاغذی! تو چه قدر ساده ای خوش خیال کاغذی! توی ازدواج ما تو مچاله می شوی چرک می شوی و تکه ای زباله میشوی پس برو و بی خیال باش… بیشتر »
دلم را سپردم به بنگاه دنیا و هی آگهی دادم اینجا و آنجا و هر روز برای دلم مشتری آمد و رفت و هی این و آن سرسری آمد و رفت * ولی هیچ کس واقعا اتاق دلم را تماشا نکرد دلم،قفل بود کسی قفل قلب مرا وا نکرد * یکی گفت: چرا این اتاق پر دود و آه است یکی گفت: چه… بیشتر »