سر پست نگهبانی بودم پدر زیر چادر نگهبانی خوابش برده بود باران از کاسه ی چشمان خدا میبارید و از چشمان من هم گفتم *خدایا قربونت برم.. چرا گریه میکنی؟؟ * گفت..* من به خاطر تو گریه میکنم * گفتم..* به خاطر من؟؟ * گفت.. *فقط به خاطر خودت.. * گفتم.. *قربون… بیشتر »
کلید واژه: "باران رحمت"
زیر بارانم.. دانه های رحمت بر سر و رویم میبارد دانه های ریز و ناپیوسته جمعه ای دیگر در راه است جمعه ای که شاید ..جمعه ی موعود باشد جمعه ای که در آن..بارانی ببارد درشت دانه و پیوسته بارانی که از رحمت، عشق، شورِ ابدی سرشار است بارانی که مطلق ِ ظلم و بدی… بیشتر »
بسم الله العزیز دلم کمی عاقبت به خیری می خواهد. به حال آسمان و ستاره ها و خورشید و..غبطه می خورم. غبطه می خورم؛ چرا که در مسیر عاقبت به خیری هستند. ستاره ها چشمک زنان خیر افشانی می کنند، آسمان دارد بر سر ابر های عاقبت به خیرش دست ِ نوازش می کشد،… بیشتر »