مرا محتاج رحم این و آن کردی، ملالی نیست تو هم محتاج خواهی شد، جهان دار مکافات است… بیشتر »
کلید واژه: "اشعار فاضل نظری"
کبریای توبه را بشکن پشیمانی بس است از جواهرخانه ی خالی نگهبانی بس است ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین آبروداری کن ای زاهد ! مسلمانی بس است خلق دلسنگاند و من آیینه با خود میبرم بشکنیدم دوستان! دشنام پنهانی بس است یوسف از تعبیر خواب مصریان دلسرد شد… بیشتر »
می فروشی در لباس پارسا برگشته است آه از این نفرین که با دست دعا برگشته است پینه های دست و پا سر زد به پیشانی، عجب! کفر با پیراهن زهد و ریا برگشته است داد از این طرز مسلمانی که هر کس در نظر قبله را می جوید اما از خدا برگشته است خیمه ی خورشید را… بیشتر »