سر پست نگهبانی بودم پدر زیر چادر نگهبانی خوابش برده بود باران از کاسه ی چشمان خدا میبارید و از چشمان من هم گفتم *خدایا قربونت برم.. چرا گریه میکنی؟؟ * گفت..* من به خاطر تو گریه میکنم * گفتم..* به خاطر من؟؟ * گفت.. *فقط به خاطر خودت.. * گفتم.. *قربون… بیشتر »
کلید واژه: "رحمت خدا"
ای فرشتگان ِ فرود آورنده ی ِ باران!!! مرا اجابت کنید.. شما فرود آورنده ی ِ رحمت هستید، مرا اجابت کنید و سلام ِ مرا به صاحب ِ این رحمت ها برسانید. سلام برسانید و به او بگویید که چقدر دوستش دارم، به اندازه ی ِ بزرگی اش. از او بخواهید که تنهایم نگذارد، حتی… بیشتر »