دارم خیاطی میکنم، ساق دست هایم کهنه شده اند و من دارم ساق دست جدیدی برای خودم می دوزم. خیاطی میکنم و به یاد روزی می افتم که متین دمپایی هایش را گم کرده بود، دمپایی دیگری نداشت و من می خواستم برایش با کارتن، دمپایی درست کنم. توقعم بالا نبود دمپایی… بیشتر »
آرشیو برای: "فروردین 1397"
#کتاب_این_روزهایم کتاب این روز هایم، کتاب بی شعوری است. قبل از این که در مورد کتاب بگویم از همه خوانندگان بابت عنوان کتاب عذر خواهی می کنم. و این که در کتاب عبارات ممنوعه ای به کار رفته که من خوشم نیامد و بابت آن ها هم .. اول که عنوان کتاب را دیدم،… بیشتر »
#تولیدی_به_قلم_خودم شعبان از راه رسید.بقچه به دست رسید. او به اندازه ی تمام ماه های قبل در راه بود. چقدر انتظار آمدن را کشید،او منتظر بود که هر چه زودتر برسد. میخواست هر چه زودتر برسد و خیر کثیر برساند. آری خیر کثیر؛ چرا که او تنها نیامده, بقچه ای به… بیشتر »
داستان واقعی (بل تا شابون وه هونه ی مو بره… تا هونه ی مو دَم رو بره..) شابون رَهته بی هونه ی مَش قُلی مهمونی، هونی مش قلی من روستا بی، وَ ای هونیل روستایی وو کاهگلی. یه ماهی بی که کَنگَر خَرده بی لَنگَر انداختهَ بی. از قضا یه شویی، مَش قلی وو… بیشتر »
زمین تشنه است و منتظر، منتظرِ باران، بارانی از جنس رحمت و مهربانی، که سرسبزی و بهار را برساند. زمان تشنه است، تشنه ی لحظه ای ناب، لحظه ای که در آن، از نفس بایستد، از شدت هیجان.. آسمان تشنه است و منتظر، منتظر نوری که بیاید و از تاریکی نجاتش دهد. منتظر… بیشتر »
#تولیدی_به_قلم_خودم یک هفته ای می شد که همسایه ی دیوار به دیوارشان رفته بود، کبری خانم را می گویم.سال هاست که در این محله زندگی می کنند، محله ای است فقیر نشین، فقط آن ها که از لحاظ مالی ضعیف هستند در این محله زندگی می کنند و وقتی دست و پایشان را دیدند ا… بیشتر »
#تولیدی_به_قلم_خودم ای امام همیشه زندانی ام!! به رسم ادب، به رسم عشق، به رسم دست بوسی، برایت می نویسم. برای رفع دلتنگی، شکسته دلی برایت می نویسم. دوستت دارم، مگر می شود کسی امامش را دوست نداشته باشد, مخصوصا امامی که کاظم لقب گرفته است. آن قدر خون دل… بیشتر »
#تولیدی_به_قلم_خودم دیشب بعد از نماز مُهرم شکست تکه های مُهر در سجاده ام افتاده بود دل من با من گفت که چرا دوری تو؟؟ که چرا بی نوری؟؟؟ مثل این مُهر، مُشتی خاک بودی بعد یک عمر، دعا و زاری بعد یک عمر، خواری قرعه ی کار به نامت افتاد و خدا، کمی از روح… بیشتر »
#کتاب_این_روزهایم کتاب این روزهایم، کتاب آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین است.. داشتم دنبال کتابی می گشتم برای این روزهایم بخوانم، که عنوان این کتاب را دیدم، از عنوان کتاب خوشم آمد، فهرست را که نگاه کردم، فکر کردم کتاب جالبی باید باشد.… بیشتر »
#کتابخوانی_نوروز کتاب راه های تکمیل نماز را در دوره یاوران نماز به ما دادند. دوره خوبی بود، استادهای خوبی برایمان آورده بودند، یکی شیرازی، یکی عراقی که هر دو ساکن قم بودند. آیت الله بهجت می فرمایند: اصلاح همه ی امور به اصلاح عبادت و در رأس آن نماز است.… بیشتر »
#تولیدی_به_قلم_خودم همیشه صحبت از مادری منتظر است ولی من می خواهم از پدری منتظر برایتان بگویم… پیرمرد آنجا زیر درختی سبز نشسته و سر در گریبان خوابش برده است. او را می شناسم.. رجب علی نام دارد. سال هاست که منتظر است. درخت کناری اش را می بینی؟؟؟… بیشتر »
#تولیدی_به_قلم_خودم دلم نوازش دستان پدر را می خواهد.. پدری که دست بر سر یتیمان می کشید و غم را از دلشان می برد ..و برایشان شبانه پدری می کرد. پدری مهربان پدری علی نام پدری که تولدش متفاوت.. پدر معنوی ای می خواهم که دست بر دلم بکشد..تا بتوانم نفسی عمیق… بیشتر »
مردی در آب افتاده است، دارد غرق می شود، دست و پا می زند، خدا خدا می کند، هی می گوید خدایا نجاتم بده، خدا هم تنه درخت کوچکی را در مسیرش قرار می دهد تا مرد آن را بگیرد و خود را به خشکی برساند، تنه به مرد می رسد، مرد هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دهد… بیشتر »
#تولیدی_به_قلم_خودم می گویم ارباب بی سر را خیلی دوست دارم و از او می پرسم، می دانی ارباب بی سر کیست؟؟ و او هاج و واج مانده و دارد مرا نگاه می کند. نگرانی را از چشمانش می خوانم، نگران است، نکند جواب اشتباه بدهد. دختر خاله را می گویم. بالاخره، آهسته و با… بیشتر »
#تولیدی_به_قلم_خودم صدای گریه ی نوزادی می آید. خوب گوش کن، می شنوی؟؟ صدای گریه نوزادی از خانه ی غریب الغربا می آید و قند در دل ضامن آهوها آب می شود. نوزادی که با آمدنش، بانو خیزران را از نور کم سوی چراغ اتاق بی نیاز می کند. ببین آن خانه را!!!! چقدر… بیشتر »
#تولیدی_به_قلم_خودم ای کاش هیچ کس دلش مثل غار علیصدر نباشد .. شاید کسی بپرسد غار علیصدر کجاست؟؟؟ و چرا من دعا می کنم که دلش مثل او نباشد.. بزرگی می گوید: غار علیصدر، خیلی تماشایی است. همه چیزش عالی، دمای آب ثابت،دمای هوا ثابت و آب غار، زلال زلال مثل… بیشتر »
#تولیدی_به_قلم_خودم #ایرانگردی_نوروز در مسیر امامزاده محمود (محمید(ع) ) هستیم، می رویم برای شفای روح و جان دست به دامن او شویم، (و شفای مادر) آخر می گویند (جدش تند است). جانم برایتان بگوید که این مسیر خیلی دیدنی است، الان مترسکی در وسط مزرعه ای می… بیشتر »