پدری علی نام..
#تولیدی_به_قلم_خودم
دلم نوازش دستان پدر را می خواهد.. پدری که دست بر سر یتیمان می کشید و غم را از دلشان می برد ..و برایشان شبانه پدری می کرد.
پدری مهربان
پدری علی نام
پدری که تولدش متفاوت..
پدر معنوی ای می خواهم که دست بر دلم بکشد..تا بتوانم نفسی عمیق بکشم..
تا بتوانم نفس عمیق بکشم..و بگویم آخی، الهی شکر، الحمد لله
پدری می خواهم که ..
مرا برهاند از خودم..
امشب شب تولد است…شب تولد مولای خوبی ها..
شب تولد است و من اشک ریزان برایش می نویسم..
آری می نویسمـ…
پدرم، پدر مهربانم، دلم، نگاه از سر لطف و مهربانی ات را می خواهد.
دوستت دارم و نامت آن قدر با عظمت است که وقتی آن را می شنوم، دلم می لرزد..
پدر اینجا یتیمی نشسته و منتظر ایستاده است..
مگر نه این است که پدر امت هستی؟؟ بیا و برایم پدری کن..
همه معتکف شده اند درمسجد…
و من امشب معتکف شما می شوم…
امشب تو ماه کعبه ای..
امشب ماه دل غمدیده ی منی.
ای ماه آمدی؟؟؟؟ آری بیا، بیا و ببین اشک هایم را..ببین که دلم چگونه دارد تو را صدا می زند و کمک می خواهد.
چطور باید دلم را آرام کنم، دلی را که دارد در سینه ام بی قراری می کند، بی قرار محبت و نگاه توست….
این خانه های کاهگلی روستایی شاهد هستند، این نور های تک و توک روشن در روستا، شاهد هستند که من در شب تولدت، به یادت بودم و آرام و قرار نداشتم..
ای ماه دل بی قرارم بیا و دلم را قراری بده..من سخت به تو محتاجم..بیا و آبرویم را بخر..
فرم در حال بارگذاری ...