شعبان با بقچه ای پر نور آمد.
#تولیدی_به_قلم_خودم
شعبان از راه رسید.بقچه به دست رسید. او به اندازه ی تمام ماه های قبل در راه بود.
چقدر انتظار آمدن را کشید،او منتظر بود که هر چه زودتر برسد.
میخواست هر چه زودتر برسد و خیر کثیر برساند. آری خیر کثیر؛ چرا که او تنها نیامده, بقچه ای به همراه دارد کوچک ولی بزرگ به وسعت دنیا.
آری او بقچه به دست آمد، بقچه ای پر از رزق و روزی.
پر از سلام و صلوات، صلوات بر پیامبر خوبی ها.
پر از صدقه, صدقه ای که صاحبش را از آتش نجات می دهد.
پر از بهشت.
پر از مناجات, مناجاتی لذت بخش, مناجات شعبانیه که فقط دلبری بلد است.
پر از تولد, تولد شهید اشک, تولد باب الحوائج, تولد دردانه حسین و تولد عشق و انتظار..
به به چه بقچه ای, چقدر نورانی است این بقچه.
باید هم پر نور باشد, تولد این همه نور را با خود به همراه دارد.
خودم سعادت نداشتم به استقبال شعبان بروم ولی آن ها که رفته بودند, برایم تعریف می کردند که شعبان بقچه ی پر نورش را پهن کرده بود و به هر کسی چیزی می داد.
خوش به حالشان, به آن ها که به استقبالش رفته بودند, صلوات هدیه می داد.
به آن ها که روح و جانشان روزه بود, مژده ی حاجت روایی می داد.
به آن ها که گوشه ای نشسته و از رفتن رجب و درک نکردن او, زانوی غم و حسرت بغل گرفته بودند, دلداری می داد و همچنین امید رحمت..
و من هم به آن امید آخر دل خوش کرده ام..تا به واسطه ی آن به حاجت روایی برسم و حاجتم این است که روز تولد عشق، روز ظهورش هم باشد..
بقچه هم تولیدی خودمه☺#تولیدی_عکس
شعبان بر شما هم مبارک.
نظر از: آرامـــ [عضو]
فرم در حال بارگذاری ...