از باد میترسم خدا مرا ببخشد ولی برف را دوست ندارم، با او احساس یخ زدگی میکنم. از دریا میترسم، در شب بیشتر. درختان را دوست دارم ولی از آن ها در شب میترسم؛ ولی در عوض تا دنیا دنیاست باران ببارد، از باریدنش خسته نمی شوم. از باریدن او لذت می برم، لذتی که… بیشتر »
کلید واژه: "درخت"
#تولیدی_به_قلم_خودم همیشه صحبت از مادری منتظر است ولی من می خواهم از پدری منتظر برایتان بگویم… پیرمرد آنجا زیر درختی سبز نشسته و سر در گریبان خوابش برده است. او را می شناسم.. رجب علی نام دارد. سال هاست که منتظر است. درخت کناری اش را می بینی؟؟؟… بیشتر »