در جمله “سُبحانَ رَبِّیَ العَظِیمِ وَ بِحَمدِهِ” کلمه «سبحان» منصوب است
زیرا سبحان مفعول مطلق از فعل محذوف «اُسَبِّحُ» میباشد و سماعاً به همراه فعلش آورده نمیشود.
در جمله “سُبحانَ رَبِّیَ العَظِیمِ وَ بِحَمدِهِ” کلمه «سبحان» منصوب است
زیرا سبحان مفعول مطلق از فعل محذوف «اُسَبِّحُ» میباشد و سماعاً به همراه فعلش آورده نمیشود.
حروف
همه ی حروف مبنی هستند
از جمله ی حروف..حروف جر..حروف عطف..حروف نصب ..حروف جزم..حروف ندا..حروف ناسخه..حروف مصدری و…
اسماء
۱.ضمائر
انا.نحنُ.انتَ.انتِ.انتما.انتم.انتنَۤ.هوَ.هیَ.هما.همْ.هنَۤ.
تاء در فَهِمْتُ. کاف درقَلَمکَ. هاء درقلمِه. یاء در قلمی. الف در ذَهَبا. واو در ذَهَبوا و…
۲.اسماء شرط
هذا.هذه.هؤُلاء.تلک.
عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ:
قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیه السَّلام إِیَّاکَ وَ خَصْلَتَیْنِ فَفیهِما هَلَکَ مَنْ هَلَکَ إِیَّاکَ أَنْ تُفْتِیَ النَّاسَ بِرَأْیِکَ أَوْ تَدِینَ بِمَا لَا تَعْلَمُ.
أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج1، ص: 52
قَالَ :فعل
لِی:جار و مجرور متعلق به قال
أَبُو: فاعل
عَبْدِاللَّهِ :مرکب اضافی- مضاف الیه و مجرور
آیت الله محمد حسین غروى اصفهانى ( کمپانی ) . یا امامَ العصر یابنَ الطاهرینَ الطیبین یا وَلِیَّ المُؤمِنین شور محشر را عیان، با دیده یِ حق بین ببین یا ولیَّ المؤمنین . عترتِ خیرُ الوَری را ، بنگر اندر کربلا دشتِ پر رنج و بلا بَینَ مَقتولٍ وَ مَأسورٍ، بِاَیدِی الظّالِمین یا ولیَّ المؤمنین(1) . حُرمَةُ الرَّحمنِ أَضحَت، فِی انتهاکَ وَ انهِتاک اَحسَنَ اللهُ عَزاک (2) بس که خونِ حق، به ناحق ریخت، در آن سرزمین یا ولیَّ المؤمنین . از حضیضِ خاک شد تا اوج گردون، موجِ خون آسمان شد لاله گون فَاستبانَت جَمرَةً، مِن قَبلِ ما کادَت تَبین یا ولی المؤمنین (3) . اَمسَتِ الغَبراءُ حَمرا، لِدِماءٍ سائِلات مِن نُحورٍ زاکیات (4) شد پر از خون، دامنِ صحرا و ما را آستین یا ولی المؤمنین . از سمومِ کین خزان شد، گلشنِ آل رسول روضه یِ قدس بتول(5) و عَلَی الاَغصانِ لِلوَرقاءِ نَوحٌ وَ اَنین یا ولی المؤمنین(6) . لَهفُ نَفسی، قامتِ السّاعَةُ، وَ انشَقَّ القَمَر حینَ و افاهُ الحَجَر(7) رنگ خون بنشست، بر آئینه یِ غیبِ مُبین یا ولی المؤمنین . سهمِ کین، اندر مقامِ قابِ قوسین کرد جای یا که در عرشِ خدای فَهَوی ِللهِ شُکراً، وَ هوَ مَقطوعُ الوَتین یا ولی المؤمنین(8) . لَستُ اَنساهُ صَریعاً، وَ هوَ مَغشِیٌّ عَلَیه اِذ اَتَی الشِّمرُ اِلَیه (9) بُرد آن مُلحد، سَر از سَردفترِ ایمان و دین یا ولی المؤمنین . سر ز گنجِ معرفت، برداشت آن افعی صفت با کمالِ معرفت لَم یُراقِب فیهِ جَبّارَ السَّما، ذاکَ اللَّعین یا ولی المؤمنین(10) . وَ نَعاهُ بَعدَ ما ناغاهُ دَهراً، جَبرَئیل: قُتِلَ السِّبطُ الأَصیل (11) جانِ جانان کرد جان، قربانیِ جان آفرین یا ولی المؤمنین . بحرِ موّاجِ بقا، سرچشمه یِ آبِ حیات بر لبِ شطِّ فُرات لَم یَذُق حَتّی قَضی، مِن بارِدِ الماءِ المَعین یا ولی المؤمنین(12) .
«ال» به سه قسم تقسیم می شود:
الف) «ال» حرف تعریف
ب) «ال» زائده
ج) «ال» اسم موصول
«ال» تعریف
الف ولام تعریف که بر دو نوع است:
1- الف ولام «عهد» که خود بر سه قسم است.
عهد حضوری :این «ال» بر اسمی که مقصود گوینده است وهنگام سخن گفتن حضور دارد وارد میشود.
مثل «اَلیَومَ» در آیه مبارکه «ِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ ….. »
عهد ذهنی: این «ال» بر اسمی وارد میشود که مخاطب پیشینه ذهنی مشخصی از آن در ذهن دارد.
مثل «اَلرویا» در آیه مبارکه «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتي أَرَيْناكَ …..»
عهد ذکری:این «ال» بر اسمی وارد میشود که آن اسم قبلأ بصورت نکره ذکر شده و دوباره تکرار شده که با الف ولام می آید
مثل «اَلمِصباحُ» در آیه مبارکه «ٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی زُجاجَة….»
2- الف ولام «جنس» که غالبأ براسم مفرد وارد میشود، اما میتواند بر سر جمع هم در شرایط خاص بیاید.
استغراق :این نوع «ال» همه افراد جنس خود راشامل میشود به گونه ای که میتوان بجای آن از کلمه «کُلّ» استفاده کرد
مثل الف ولام «اَلاِنسانَ» در آیه مبارکه «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ *إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَات»
بیان حقیقت یا ماهیت :این نوع «ال» حقیقت و ماهیت جنس را روشن میکند
مثل «اَلماءِ» در آیه مبارکه «وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً»
«ال» زائده
الف و لام حرفی زائده بر دو قسم است
زائده لازمه :همچون «ال» در اول بعضی اسمهای موصول که جز با «الف ولام» استعمال نمیشوند.
مثل «اَلّذی» و «اَلّتی»
زائده غیرلازمه :همچون «ال» در اول بعضی اسمهای علم که نقشی در معرفه کردن آنهاندارد.
مانند «المَدینة» و «البیت » و «العزّی»
«ال» موصول
این «الف و لام» به معنای «الّذی »و «اَلّذین» بکار میرود و براسمهای فاعل و مفعول وارد میشود
مانند «ال» در واژه «السابقون» در آیه مبارکه «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُون» که بدین معناست «الذین یسبقون الذین یسبقون»
موصول دو قسم است:
1- حرفی 2- اسمی
1⃣ موصول حرفی آن است که با صلهاش تأویل به مصدر برود و آن پنج حرف است:
«أن ، کي ، أنَّ ، لو ، ما»
«أن» و «کي» مخصوص جملههای فعلیه هستند
ولی بقیه مخصوص جملههای اسمیه هستند.
2⃣ موصول اسمی آن است که در افادهی معنی، محتاج به جملهی صله باشد و بر دو قسم است؛
الف: موصولاتی که برای معانی مختلفه استعمال می شوند و به آنها موصولات مختص گفته میشود.
الّذی، الّذان(الّذَینِ)، الّذِینَ
الّتي، الّتان(الّتَینِ)، اللّاتي، اللائی، اللّواتي و…
ب: موصولاتی که برای تمام صیغهها به یک لفظ میآید و به آن ها موصول مشترک گفته میشود.
من، ما، ال، أيُّ، ذا، ذو الطائیه
منبع.. @nahvekarbord
آیا جملات زیر با هم تفاوت دارند؟
1 . ضربتُ زيداً
2 . زیداً ضربتُ
3 . زیداً ضربتُه
4 . زیدٌ ضربتُه
کاوش معنايى:
1. مثال نخست یک جمله فعلیه عادی است و دلالت بر تجدّد دارد یعنی پدیدهای در خارج اتفاق افتاد(زدن زید) و زننده، خود گزارش داده است.
2. مثال دوم نیز یک جمله فعلیه است اما عادی نیست بلکه ویژه است و حاوی حصر (که از راه تقدیم مفعول، حاصل شده است
قاعده
تقدیمُ ما هُوَ حقُّهُ التّأخيرُ يُفيدُ الْحصرَ و الاختصاص (تقدیم آنچه حقش تاخیر در جمله است، افاده حصر و اختصاص دارد)
در این مثال هم جایگاه مفعول تاخیر است و اغلب پس از فعل و فاعل می آید، حال در اینجا که مقدم شده، معنای حصر می رساند.
“بنابراين،"زیداً ضربتُ"-فقط زید را زدم- مساوی است با"ما ضربتُ الّا زیداً”
3. مثال سوم"زیداً ضربتُه” هم جمله فعليه است والبته باز ويژه است.
(ویژگی اش از جهت تاکید است؛ زیرا در اصل چنین بوده است"ضربتُ زیداً ضربتُه"؛ طبق قاعدهی اشتغال).
4. و اما چهارمین و آخرین مثال یعنی"زیدٌ ضربتُه"یک جملهی اسمیهی عادی است که افادهی ثبوت می دهد یعنی گوینده، زنندهی زید است واین زنندگی به نام او ثبت و تثبیت شده است.
دونکته:
راه های حصول حصر و اختصاص عبارتنداز:
ما و الاّ: ((مازیدٌ الاّ شاعرٌ))
لا و الاّ: ((لا الهَ الاّ الله))
تقديم: ((زیداً ضربتُ))-((بزیدٍ مررتُ))
تعریف خبر:((هُوَ الْباقی))؛(تنهاخداباقى ست)
ضمير فصل:((اُولئک هُمُ الْمفلحون))؛(فقط آنها، رستگار اند).
جمله فعلیه، حاوی حدوث است و جمله اسمیه حاوی ثبوت.
برای ملموس تر شدن این قاعده به دو مثال ساده بسنده می کنیم:
قَتَلَ زیدٌ
زیدٌ قاتلٌ
به این دو مثال نیک بنگرید و سخت خیره شوید و ببینید چه می یابید؟!
خیره شدید؟چیزی یافتید؟
آفرین آفرین!
شما جمله ی:"قَتَلَ زیدٌ"را زیاد جدی نمی گیرید و از مفاد آن زیاد حساب نمی برید و نمی ترسید!
چرا؟
زیرا یک جملهی فعلیهی ساده است که مفادش(قتْل)تازه رخ داده و ای چه بسا تعمدی در کار نبوده واز روی اشتباه به وقوع پیوسته است واساسا زید با آدم کشی نسبتی نداشته است واین گناه بزرگ در نهادش ریشه ندوانده و نهادینه نشده. (این ها احتمالاتی است بسیار طبیعی که هر کسی با شنیدن"قَتَلَ زیدٌ” مى دهد. پس این جمله ى"قَتَلَ زیدٌ"چندان خطر
آمیز نیست)برخلاف وقتی که آدم بشنود:
“زیدٌ قاتلٌ” که موی بر بدنش سیخ می شود وهرگاه زید را از مسیری بسیار
دور هم ببیند می ترسد و راهش را کج می کند! راستی چرا این طور است؟
جواب این سوال را در ذات این جملهی اسمیهی محل گفت و گو یعنی"زیدٌ قاتلٌ”
باید دید و نیک کاوید…
چه،این صفت رذیلهی قتل وغارت و
ددمنشی در نهاد او تثبیت شده به گونه ای که هر کس دم دستش باشد،می کشد و نیک وبد هم نمی شناسد…
واین است معنی ثبوت در جمله اسمیه…
دو مثال دیگر:
صلّی زیدٌ
زیدٌ مُصَلٍّ
شما وقتی که می شنوید"صلّی زیدٌ” با این که زید مثلا در طول عمرش نماز نخوانده است و به اصطلاح عوام، هیچ بتی را نپرستیده است-چه احساسی به شما دست میدهد و چه احتمالی میدهید؟
آری،احتمال میدهید آن زید مزبور جوگیر شده است یعنی در مجلسی بوده است که همه، وقتِ نماز پا شدند و نماز خواندند او هم با آنان همراهی کرده است و نماز خوانده است…
برخلاف مثال دوم؛که هرگاه گفته شود:زیدٌ مُصَلٍّ؛(زید نمازگزار است) دیگر کسی احتمال نمی دهد که زید، مثلا جوگیر شده است و از رویِ ریا و تظاهر نماز خوانده است؛خیر هرگز چنین احتمالی به ذهنش نمیزند…چون جملهی یادشده چنین احتمالی را بر نمیتابد…
بنابراین،"زیدٌ مُصَلٍّ” بدین معناست که او همواره و همیشه نمازش را میخواند وخلوت و جلوت نمیشناسد و حتی در خانهاش هم که تنهاست به تکلیف شرعیاش عمل میکند…
سؤال
اگر شخصی چنین بگوید (در وصیتش یا بیع یا وکالت یا اجارات و…از ابواب فقهی)
«له علی الف درهم و نصفه»
(بر گردن من است هزار درهم و نصفش)
ضمیر «ه» در «نصفه» به الف بر می گردد یا درهم؟
در واقع ضمیر به مضاف بر می گردد یا مضاف الیه؟
هر کدام را که در نظر بگیرید معنی تغییر می کند.
اگر «ه» به «الف» برگردد هزار و پانصد درهم بدهکار میشود و اگر به درهم برگردد، هزار و نیم درهم بدهکار میشود (به خاطر عود ضمیر به مضاف).
«أن» ناصبة دارای ویژگیهایی میباشد؛
مانند:
۱. ناصب فعل است.
۲. معنای فعل را به آینده تغییر میدهد.
۳. جملهی بعدش را تأویل به مصدر میبرد.
مثال:
«أن تَصُومُوا خيرٌ لكم: روزه گرفتن شما در آینده، برایتان بهتر است.»
فعل «تصوموا» لفظاً منصوب است و جملهی «تصوموا…» محلّی از اعراب ندارد.
‼️ توجّه ، توجّه‼️
هنگامی که بر ماضی داخل میشود، نه نصب میدهد و نه زمان ماضی را تغییر میدهد. بلکه فقط جمله بعدش را تاویل به مصدر میبرد.
مثال:
«فَرِحتُ بأن زُرْتَنِي: به خاطر زیارت کردن تو، من را (در گذشته)، خوشحال شدم»
جمله ی «زرتَني….» نیز محلّی از اعراب ندارد.
منبع: النّحو الوافي، ج۴، ص۲۸۲
صرف ساده
مشخصات کتاب
عنوان و نام پدیدآور: صرف ساده/ مولف محمدرضا طباطبائی، 1327 -.
وضعیت ویراست: [ویراست 2].
مشخصات نشر: قم: دار العلم، 1366.
مشخصات ظاهری: 226 ص.: جدول.
فروست: مدرسه شهیدین قم؛ نشریه شماره 1.
شابک: 400 ریال؛ 300 ریال (چاپ سیزدهم)؛ 400 ریال (چاپ نوزدهم)؛ 600 ریال (چاپ بیست و سوم)؛ 1350 ریال (چاپ مکرر)
یادداشت: چاپ مکرر: پاییز 1372.
یادداشت: چاپ سیزدهم: پاییز: 1365.
یادداشت: چاپ نوزدهم: 1368.
یادداشت: چاپ بیست و سوم: پاییز 1370.
یادداشت: کتابنامه به صورت زیرنویس.
موضوع: زبان عربی – صرف
رده بندی کنگره: PJ6203/ط23ص 44
رده بندی دیویی: 492/75
شماره کتابشناسی ملی: م 67-457
تعریف صرف و اقسام کلمه
المدخل
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلوه علی سیدنا محمد و آله الطیبین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین
تعریف علم صرف
علم صرف می آموزد چگونه کلمه ای را به صورتهای گوناگون درآوریم تا معانی مختلف بدست آید مثلا کلمه علم به معنی دانستن را طبق قواعد صرفی به صورتهای علم یعلم اعلم و … در می آوریم تا معانی دانست می داند بدان و … بدست آید و یا کلمه رجل به معنی مرد را به صورتهای رجال و رجیل در می آوریم تا معانی مردها و مرد کوچک حاصل شود
فایده علم صرف
در هر زبانی بسیاری از کلمات از یکدیگر گرفته می شوند مثلا در فارسی کلمات گفتم گفتی گفت گفتیم گفتید گفتند می گفتم … با خواهم گفت … از ماده گفتن گرفته شده اند بنا بر این باید علم صرف را بیاموزیم تا کلمات را بشناسیم و به معانی آنها پی ببریم و نیز بتوانیم برای معانی منظور کلمات مناسب بسازیم از آنچه گذشت روشن شد که فایده علم صرف شناختن کلمه و معنی آن و قدرت بر ساختن کلمه است
ویژگی های این اثر:
ترجمه روان، کامل و غنی شده اشعار الفیه ابن مالک
غنی سازی به معنای اضافه کردنِ توضیحاتِ لازم در کروشه است.(توضیحات برگرفته از شرح سیوطی)
کار بر روی لغات دشوار موجود در اشعار به صورت مجزا
ارائه تجزیه و ترکیب های دشوار اشعار الفیه ابن مالک
عدم اعراب گذاری بر روی متن اشعار ابن مالک و انتقال اعراب اشعار در پاورقی
از این قسمت دانلود کنید
پ.ن..هدیه محضر حضرت سکینه خاتون سلام الله علیها.. صلوات
دختری که خانه قلبش، روشن به محبت پدرش، حسین علیهالسلام است، چشمهایش ازخودگذشتگی عمویش عباس علیهالسلام را در کربلا دیده و گوشش به اذکار برادرش امام سجاد(ع) آشنا است.
این است سکینه(س)، دختر آفتاب!
شاهد عروج پاکترین خلایق خداوند از محشر کبری کربلا!
پنجم ربیعالاول مصادف است با سالروز وفات یادگار سید و سالار شهیدان، سکینه(ع).
در کتاب «مقاتل الطالبیین» شعری به نقل از امام حسین علیهالسلام روایت شده است که آن حضرت با عشق بسیار فرمودهاند:
«خانهای را دوست دارم که سکینه و رباب من در آن خانه باشند. من آنها را بسیار دوست دارم و تمام اموال خود را صرف آسایش آنها میکنم. کسی حق ندارد مرا در این دوستی سرزنش کند؛ خواه در حیات من یا در ممات من.»[1]
حضرت سکینه(ع) در طول عمر با عزت خود شاهد حوادث و تحولات سیاسی و اجتماعی بسیاری از جمله واقعه عاشورا بود. این بانوی بزرگوار، یکی از اسیران کربلا بود که پس از شهادت پدر، به کوفه و شام برده شد و در کنار حضرت زینب(ع) و امام سجاد(ع) یکی از پیامرسانان نهضت حسینی بود.
در جلد چهارم از کتاب «مناقب آل ابیطالب»، روایت شده است که در یکی از آخرین جلسات وداع سالار شهیدان، امام حسین(ع) با اهل بیت، آن حضرت خطاب به سکینه(ع) فرمودند:
«ای سکینه! بدان که پس از من گریه تو طولانی خواهد شد وقتی که مرگ بر من وارد شود. قلب مرا با گریه حسرتآمیز خود نسوزان؛ تا زمانی که روح در کالبد من است؛ و آن زمان که به شهادت رسیدم، تو سزاوارتر از دیگرانی که بر من گریه کنی، ای بهترین زنان!»[2]
حضرت سکینه(س) ستارهای درخشان در آسمان دانش و زهد و ادب بود.
ایشان همچنین از کلامی بلیغ و شیوا برخوردار بود و در هر فرصتی و در برابر وقایعی چون: واقعه عاشورا، انقلاب مردم کوفه و شام، قتل عام مردم مدینه و آتش زدن مکه، موضعگیری خود را آشکار میکرد و به راهنمایی مردم میپرداخت.
حضرت سکینه سرانجام در پنجم ربیعالاول سال ۱۱۷ هجری قمری چشم از جهان فروبست.[3]
۱. مقاتل الطالبین اصفهانی صفحه ۹۴
۲. مناقب آل ابی طالب صفحه ۱۰۹ به تالیف ابن شهر آشوب
۳. تاریخ الامم و الملوک طبری
پ.ن.1. بر حضرت سکینه سلام الله علیها.. صلوات
پ.ن. نویسنده.. مهرداد توکلی
چندین نظر هست در این مورد:
1. به این خاطر که انگور تنها میوه ای هست که هیچ دور ریزی ندارد و از همه بخش های آن از درخت انگور بگیر، از برگ های آن، از غوره آن و خود انگور و حتی وقتی که مانده می شود و تبدیل به کشمش می شود، همه اش مورد استفاده قرار می گیرد و فواید زیادی برای بشر دارد، این بدان معناست که مولا علی نیز در همه احوال برای افراد بشر چه در زمانی که زنده بودند و چه در زمان حال و بعد از شهادتشون.
۲.نظر دوم اینه که ضریح نجف به دست هندی ها ساخته شده در هندوستان مرسوم هست که خانه عالم را به طرح انگور مزین میکنند.
3.روی ضریح ساقی ها انگور حک شده ، حضرت علی ع ساقی کوثر هستند و حضرت عباس ع ساقی کربلا
4.گفته شده که در زمان نادر شاه مقداری شراب به داخل حرم امیرالمؤمنین علیه السلام میبرند ولی تبدیل به سرکه می گردد این خبر به گوش نادر شاه میرسد باورش نمی شود و می گوید اگر این چنین شد تمام حرم راباطلا میپوشانم مقداری شراب می برند و تبدیل به سرکه می شود به این ترتیب خوشه انگور را حک می کنند به این نشان
اما اینکه واقعا دلیل اصلی چی بوده و کدوم یکی از این نظرات اعتبار دارد، مدرکی در دسترس نیست؛ الله اعلم
پ.ن..هدیه محضر نورانی امیر المومنین علی علیه السلام صلوات
تعریف
اسمی است که بعد از ادات نداء واقع می شود و به وسیله آن ادات به سوی متکلم متوجه می شود.
اداة نداء
اداة نداء قریب(:أ/أي)
اداة نداء بعید:(آ/أیا/آي/هیا)
مشترک بین قریب و بعید:(یا)
اشکال منادی و اعراب
۱-مفرد معرفه(اسمی که مضاف یا شبه مضاف نباشد.مانند:یا موسی/یا هذ/یا رجلان.
در این صورت منادی مبنی بر رفع و محلا منصوب خواهد بود.
در قطعه ۲۶ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) یادبودی است که خیلیها با دیدن عکس صاحب آن و عنوان «شهید گمنام» که روی سنگ مزار نوشته شده، میروند و زائر شهید مفقودالاثر «ابراهیم هادی» میشوند؛
ابراهیم هادی (با نام کامل ابراهیم هادیپور) در ۱ اردیبهشت ۱۳۳۶ تهران متولد شد.
وی از نیروهای مردمی داوطلب حاضر در جنگ عراق و ایران است که در عملیات والفجر مقدماتی در جنگ ایران و عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
دعای مجیردر بین دعاها از جایگاه بلندی برخوردار است و از حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله روایت شده و دعایی است که جبرئیل برای آن حضرت هنگامی که در مقام ابراهیم مشغول نماز بودند آورد و کفعمی در «بلد الامین» و «مصباح» این دعا را ذکر نموده و در حاشیه آن به فضیلت آن اشاره کرده، از جمله اینکه هر که این دعا را در «ایام البیض» [روزهای سیزدهم و چهارهم و پانزدهم]ماه رمضان بخواند گناهش آمرزیده میشود.
نقل است هر که دعای «مجیر» را در «ایام البیض» ماه رمضان بخواند، گناهش آمرزیده میشود، هرچند به عدد دانههای باران و برگهای درختان و ریگهای بیابان باشد! و خواندن آن برای شفای بیمار و رفع غم و اندوه سودمند است.
دعای مجیر با صدای موسوی قهار
مطابق حکایتی شفتی زمانی که در نجف زندگی میکرد فقیر بود، در یکی از روزها که پس از مدتها فقر کمی پول به دست آورده و با آن پول مقداری گوشت خریده بود در راه خانه سگ خیلی لاغری را دید که بیحال بر روی زمین خوابیده و تولههایش از او شیر میخورند. با دیدن این صحنه تمامی گوشت را جلوی سگ انداخت و سگ پس از خوردن گوشت با گوشه چشم از او تشکر کرد.
سید محمدباقر شَفتی(زادهٔ ۱۱۸۰ یا ۱۱۷۵ قمری) درروستای چرزه طارم زنجان - درگذشت ۲ ربیعالاول ۱۲۶۰ قمری)، مصادف با ۲ فروردین ۱۲۲۳ در اصفهان)، معروف به رشتی و بیدآبادی، فقیه و روحانی شیعه بود. ساختن مسجد سید در بیدآباد اصفهان به او منسوب است. وی یکی از ثروتمندترین مالکان زمان خویش بهشمار میرفت.
با این 30 ترفند به شدت جذاب و منحصر بفرد خواهید شد
۱ ) همیشه مثبت و فعال باشید. این کار باعث ارتعاش انرژی مثبت از شما است.شما مثل آفتاب باشید.. بخشنده وبی نیاز.
۲ ) فقط در مورد ویژگی های خوب دیگران فکر کنید وصحبت کنید وعیوب آنان را فراموش کنید.
ماموستا ملاقادر قادری امام جمعه پاوه از انتشار کتاب عصرهای کریسکان که مزین به تقریظ رهبر انقلاب است، خبر داد.
عصرهای کریسکان عنوان کتابی است به قلم کیانوش گلزار راغب که امیر سعیدزاده و همسرش سعدا حمزهای آن را روایت کردهاند و در سال ۱۳۹۴ منتشر شده است.
به دلیل شیوع ویروس کرونا و دستورالعملهای بهداشتی ستاد ملی مقابله با کرونا، امسال نیز مراسم معنوی اعتکاف در سراسر کشور برگزار نخواهد شد. با توجه به این شرایط، رئیس ستاد مرکزی اعتکاف با ارسال نامهای از رهبر انقلاب درخواست کرد برای کسانی که امسال هم از فیض شرکت در مراسم معنوی اعتکاف محروم ماندهاند توصیهای داشته باشند.
حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به این نامه و برای استفاده از فرصت ایامالبیض ماه رجب به تمام مشتاقان مراسم معنوی اعتکاف توصیهای مرقوم داشتند که پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن و تصویر دستخط رهبر انقلاب را منتشر میکند:
بسمه تعالی
امسال نیز بسیاری از متعبّدان از فضیلت اعتکاف محرومند. پیشنهاد میشود که در هر یک از سه روز نماز جناب جعفر طیار را بهجا آورند.
سیّدعلی خامنهای
کیفیت نماز جعفر طیار:
نماز جعفر طیار دو نماز دو رکعتی است، در هر رکعت حمد و سوره دارد. بعد از خواندن سوره، ۱۵ مرتبه: «سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ للَّه وَ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ اکْبَر» خوانده شود، همین تسبیحات را ۱۰ مرتبه در رکوع و ۱۰ مرتبه بعد از سر برداشتن از رکوع، و ۱۰ مرتبه در سجده اول و ۱۰ مرتبه بعد از سر برداشتن از آن و ۱۰ مرتبه در سجده دوم و ۱۰ مرتبه بعد از سر برداشتن از آن گفته شود.
این نماز سوره مخصوصى ندارد، لکن افضل آن است که در رکعت اول، سوره «إذا زُلْزِلَتْ» و در رکعت دوم، سوره «وَ الْعادِیاتِ» و در رکعت سوم، «إذا جاءَ نَصْرُ اللهِ» و در رکعت چهارم، سوره «قُلْ هُوَ اللهُ اَحَد» خوانده شود.
حضرت آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب المراقبات می آورد: و روایات بسیاری برای روزه ایام رجب وارد گردیده و همچنین ثوابهای بسی سنگین و گرانبهای برای کسی که یک یا دو یا سه روز از آن روزه بدارد ورود نموده تا برسد به اینکه تمام ماه را روزه بگیرد و کسی که بخواهد جد و جهد را کامل گرداند بایستی تمام ماه را روزهدار باشد تا به تمام ثوابهای وارد برای هر روز کامیاب گردد.
چنانچه صدوق در «ثواب الاعمال» و «امالی» به اسناد خود از پیغمبر(ص) روایت نموده است که فرمود:
معرفی کتاب در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها
مجموعه حاضر دربردارنده سخنرانیهایی از «سید محمّد ضیاءآبادی» است که طی آن، با استفاده از علم و عرفان و منابع به گوشههایی از زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) اشاره کرده است. ابتدا، نژاد آسمانی حضرت زهرا(س) برشمرده شده و سپس، فضایل و صفات آن حضرت بازگو شده است. در ادامه، شخصیت حضرت زهرا(س) در کلام خداوند و همچنین، نقش الگویی حضرت زهرا(س) بیان شده است. در پایان کتاب نیز، نقش حضرت فاطمه زهرا(س) در سیاست و همچنین نحوة به شهادت رسیدن ایشان مورد بررسی قرار گرفته است. کتاب، با هدف آشنایی با فاطمة زهرا(س) و بیان الگویی بینظیر از ایشان برای نسل جوان و مخاطب تهیه شده است
خداوند به جبرئیل گفت:
«سفرهای پهن کن و بر آن کلمه نور و عشق و هدایت بگذار»
و گفت: «هرکس بر سر این سفره بنشیند،
سیر خواهد شد»
سفرهی خدا گسترده شد،
از این سر جهان، تا آن سوی هستی؛
آدمها گرسنه آمدند و گرسنه رفتند.
اما گاهی کسی بر سر این سفره نشست
و لقمهای نور برداشت و جهان از همان لقمه روشن شد.
و کسی تکهای عشق برداشت و جهان از همان تکه عشق رونق گرفت.
و کسی جرعهای از هدایت نوشید،
و هر که او را دید چنان سرمست شد،
که تـا انتهــای بهشـــت دوید
منبع: کتاب پیامبری از کنار خانهما رد شد
گوشی موبایل وقتی به آب می افتد، میسوزد. در حالی که نه تنها آتش نگرفته، بلکه خیس هم شده است. این سوختن به معنای این است که کارکرد و کارآیی اش را از دست داده است.
سوختن در برزخ و قیامت هم دقیقا به همین معناست؛ یعنی انسانی که قرار بود کار خدایی کند، کارآیی و کارآمدی ندارد.
آتش و جهنم، چیزی جز این نیست.