در تمام آن سال های خانه به دوشی، یک قانون را رعایت کرده بود؛
وابسته نشو
به هیچ جایی
هیچ کسی
هیچ خانه ای
و هیچ چیزی..
کتاب همه جا آتش های خرد
نوشته سلست اینگ
در تمام آن سال های خانه به دوشی، یک قانون را رعایت کرده بود؛
وابسته نشو
به هیچ جایی
هیچ کسی
هیچ خانه ای
و هیچ چیزی..
کتاب همه جا آتش های خرد
نوشته سلست اینگ
هر کس با هر مشربی و عقیده ای، میتواند دوست دار علی باشد، او دوست داشتنی است و حتی دشمنش در دل، شیفته ی اوست و مخالفش در پنهان، شیدای او.
کتاب غدیر
نوشته علی صفایی حائری
روز غدیر، روز نور، روز سرور، روز سرشاری و اکمال، روز باروری و اتمام، روز رهبری و ولایت است و غدیر، خود برکه ی نور و عش، درياى شور و جوشش، آن هم در كوير كور و ريگزار مرگ.
و غديرى، تشنهى مشتاقى است، كه سالها در كوير گرديده و ريگزارها را به صدا در آورده و مرگ را در كوله بار خود بسته تا به زندگى برسد و به زندگى برساند.
و غديرى، مهاجر تنهايى است كه بالاتر از رفاه مىخواهد و بيشتر از آزادى و عدالت.
در اين روز، و در اين غدير گسترده، اين مهاجر تشنه مىتواند سيراب شود و اين بالاتر و بيشترها را بدست بياورد؛ از دست پيامبر صلى الله عليه و آله و با جام ولاى على عليه السلام .
داستان غدير و تاريخ غدير، از عظمت غدير و ضرورت ولايت و ريشهاى بودن اين مسأله خبر مىدهد.
رسول در آن هنگام و در زير آن آفتاب سوزان، آن همه جمعيت را براى چه نگه مىدارد و چه پيامى براى آنها دارد؟
بايد اين پيام اساسىترين پيام او باشد و بزرگترين ستون دين او، چون او براى هيچ يك از پايههاى دين خود، اين گونه دعوت نكرد و اين گونه مردم را گرد نياورد.
کتاب غدیر
نوشته علی صفایی حائری
ولایت علی علیه السلام، نه علی را دوست داشتن که فقط علی را دوست داشتن است.
کتاب غدیر
نوشته علی صفایی حائری
انسان هنگامی که تمام راه را رفت، آنگاه می یابد که اثر یک نگاه، اثر یک خیال، اثر یک تصمیم، بر تمام هستی تا چه اندازه بوده است.
کتاب غدیر
نوشته علی صفایی حائری
ولایت علی علیه السلام، علی را سرپرست گرفتن و از هواها و حرف ها و جلوه ها بریدن است.
کتاب غدیر
نوشته علی صفایی حائری
چگونه اید؟؟ چرا گوشه گرفته اید و با اندوه بارترین خیال ها همنشین اید و به اندیشه هایی می پردازید که می باید با آنانی که به ایشان می پرداختند از این جهان رفته باشد؟
آنچه را که هیچ چاره ای نباشد، می باید از یاد برد، آنچه باید بشود شده است.
نمایشنامه مکبث
ویلیام شکسپیر
آینه ای که زندگی ام را خراب کرد در اتاق پرو فروشگاهی قرار دارد که قبلا حاضر نبودم پایم را در آن بگذارم، چون مانکن های پشت ویترین به من توهین میکردند، مانکن هایی با پاهای بلند، کشیده و خوش فرم پلاستیکی، مانکن هایی که مثل عروسک های باربی 180 سانتی متری روی اعتماد به نفس زنان رژه می رفتند.
کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست
نوشته کتی گایزوایت
روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند، روز و شب دارد، روشنی دارد، تاریکی دارد، کم دارد، بیش دارد، دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده، تمام می شود، بهار می آید.
کتاب جای خالی سلوچ
نوشته محمود دولت آبادی
هفت پیش داوری کمبود اعتماد به نفس
1.نمی توانم
2.من بی خاصیتم
3.احتیاج دارم حتما کسی دوستم داشته باشد
4.هرگز نمی توانم تصمیم بگیرم
5.همیشه باید نگران و مضطرب باشم
6.همیشه و در هر کاری باید بهترین باشم
7.نمی توانم به کسی اعتماد کنم و به همه شک دارم
کتاب جرأت داشته باش
نوشته فردریک فانژه
نگوییم *چیز مهمی نیست* ممکن است برای او بازتاب یک اتفاق بیرونی، در درون بسیار بزرگ باشد، گاهی حق *کم آوردن* را برای دیگری به رسمیت بشناسیم، این امنیت بخش ترین قسمت دوستی است.
کتاب دروغ گویی روی مبل
نوشته اروین دیالوم
کجایی آقا؟؟
زمین افتاده ام
بلندم کن..
حسین!!!
به حالت غبطه میخورم..
علمداری داشتی..
وفادار..
عشق..
و عشق
و عشق
الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ، وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِي عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِي [آجِلِهِمْ] آجَالِهِمْ.
الصَّدَقَةُ.. مبتدا مرفوع به ضمه
دَوَاءٌ.. خبر مرفوع به ضمه
مُنْجِحٌ،.. صفت مرفوع
وَ.. عاطفه
أَعْمَالُ.. مبتدا مرفوع به ضمه
الْعِبَادِ.. مضاف الیه مجرور
فِي عَاجِلِهِمْ.. جار مجرور.. مضاف الیه مجرور
نُصْبُ.. خبر مرفوع به ضمه
أَعْيُنِهِمْ..مضاف الیه مجرور.. مضاف الیه مجرور
فِي [آجِلِهِمْ] آجَالِهِمْ…. جار مجرور.. مضاف الیه مجرور
فرمود (ع): و صدقه دارويى است شفا بخش و اعمال بندگان در اين جهان، مقابل چشم آنهاست در آن جهان.
پ. ن: هدیه محضر حضرت سکینه خاتون سلام الله علیها
اِعْجَبُوا لِهَذَا اَلْإِنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ یَتَکَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ
اِعْجَبُوا.. فعل امر از ماده عجب. فاعل واو..
لِهَذَا.. جار مجرور متعلق به اعجبوا
اَلْإِنْسَانِ.. عطف بیان
یَنْظُرُ.. فعل فاعل هو مستتر
بِشَحْمٍ.. جار مجرور متعلق به ینظر
وَ.. عاطفه
یَتَکَلَّمُ.. فعل از باب تفعل فاعل هو مستتر
بِلَحْمٍ.. جار مجرور متعلق به یتکلم
وَ.. عاطفه
یَسْمَعُ.. فعل فاعل هو مستتر
بِعَظْمٍ.. جار مجرور متعلق به یسمع
وَ.. عاطفه
یَتَنَفَّسُ.. فعل از باب تفعل فاعل هو مستتر
مِنْ خَرْمٍ.. جار مجرور متعلق به یتنفس
«در مورد این انسان در شگفت باشید که به وسیله پیهی [چشم] میبیند و با گوشتی [زبان] سخن میگوید و به وسیله استخوانی [گوش] میشنود و از شکافی [بینی] نفس میکشد» .
وَ قَالَ صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ- وَ الْبَشَاشَهُ حِبَالَهُ الْمَوَدّهِ- وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ.
صَدْرُ.. مبتدا مرفوع به ضمه
الْعَاقِلِ.. مضاف الیه مجرور
صُنْدُوقُ.. خبر مرفوع به ضمه
سِرِّهِ.. مضاف الیه مجرور
- وَ.. عاطفه
الْبَشَاشَهُ.. مبتدا
حِبَالَهُ.. خبر
الْمَوَدّهِ-.. مضاف الیه مجرور
وَ.. عاطفه
الِاحْتِمَالُ.. مبتدا
قَبْرُ.. خبر
الْعُیُوب مضاف الیه مجرور
امام(علیه السلام) فرمودند: سینه عاقل گنجینه اسرار اوست، خوشرویی و بشاشت، دام محبت است و تحمل ناراحتی ها گور عیب هاست.
پ. ن.. هدیه محضر امام جواد علیه السلام صلوات
قَالَ (علیه السلام): الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ، وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ، وَ الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ.
الْعِلْمُ… مبتدا مرفوع به ضمه
وِرَاثَةٌ.. خبر مرفوع به ضمه
كَرِيمَةٌ،.. صفت مرفوع به ضمه
وَ.. عاطفه
الْآدَابُ.. مبتدا
حُلَلٌ.. خبر
مُجَدَّدَةٌ،.. صفت
وَ.. عاطفه
الْفِكْرُ.. مبتدا
مِرْآةٌ.. خبر
صَافِيَةٌ… صفت
فرمود (ع): و دانش، ميراثى است گرانمايه و آداب، زيورهايى نو به نو و انديشه، آينه ی صافى است.
پ. ن: هدیه محضر حضرت زهرا سلام الله علیها صلوات
بسم الله القدیر
قال علیه السلام: الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرِينُ [الرِّضَا] الرِّضَى.
الْعَجْزُ.. مبتدا مرفوع به ضمه
آفَةٌ،.. خبر مرفوع به ضمه
وَ.. عاطفه
الصَّبْرُ.. مبتدا مرفوع به ضمه
شَجَاعَةٌ،.. خبر مرفوع به ضمه
وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ،.. واو عاطفه. مبتدا. خبر(ترکیب سابق)
وَ.. عاطفه
نِعْمَ.. فعل مدح.
الْقَرِينُ.. فاعل نعم مرفوع به ضمه
[الرِّضَا] الرِّضَى… بدل
فرمود (ع): و ناتوانى، آفت است و شكيبايى، دليرى است و زهد، توانگرى است و پارسايى، چونان سپر است. بهترين همنشين خشنودى است از خواست خداوند.
پ. ن: هدیه محضر امام علی علیه السلام صلوات
گم شده ام..
دنبالم بگرد و پیدایم کن..
با این که متقلب بودن کار بدی محسوب می شود و دور از انسانیت است ولی نمی دانم چرا وقتی انجامش می دهی یک حس خوب ِ لذت بخش اما کثیف به آدم دست می دهد؛ فکر میکنم باید احساسات خوب را هم به دو دسته تقسیم کنیم؛ احساسات خوبِ خوب، احساسات خوب ِ بد.
کتاب استرداد
نوشته عباس رهبر سالم
به نظر من دیوانه نبود؛ بلکه بی اندازه رنج کشیده بود، تمام دردش همین بود و بس.
کتاب.. ابله.
نوشته فئودور داستایفسکی
پ. ن.. به قول امیلی دیکنسون؛ دیو رنج در هر زمانی چهره عوض می کند، رنج عنصری تهی دارد، کمتر انسانی می تواند از حلقه هلاکت بار و خارگون تفکرات زائد رهایی یابد. غالبا در آتش خواستن ها می سوزیم و در خارزار رنج ها زخمی و فرسوده می شویم.
چرا وقتی به چیزی اشتیاق داشته باشی، از تو فرار می کند اما وقتی بی نیاز از آن شدی، به طرفت می آید؟ انگار زندگی می گوید: تا تو نگاه میکنی، من نمی توانم خودی نشان دهم.
کتاب.. هیچ ملاقاتی تصادفی نیست
هاکان منگوچ
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم
هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
مولانا
حُبُّ عَلِیٍّ عِبادَةٌ.
حُبُّ.. مبتدا مرفوع به ضمه
عَلِیٍّ.. مضاف الیه مجرور
عِبادَةٌ… خبر مرفوع به ضمه
امام صادق علیه السلام
دوست داشتن على، عبادت است.
تاریخ بغداد، ج12،ص351.
بنشین
نفسی تازه کن
باری که بر دوش میکشی
سنگین است
آن را زمین بگذار
راه سخت است و پر از بلا
الهی عظم البلا
آه!!!! تو آهِ منی..
از ازل دوستت داشتم..
تا ابد دوستت خواهم داشت..
ای آه!!!
وعده ی تو را به دلِ شکسته ام داده ام..
تو را به خون ِ عشقت سوگند!!
مرا شرمنده ی او مکن..