در ایستگاه بهشت پیاده نشو..
قطاری که به سمت خدا میرفت،
اندکی در ایستگاه دنیا توقف کرد.
از جهان تا خدا هزار ایستگاه بود.
در هر ایستگاه که قطار میایستاد، کسی کم میشد.
قطار میگذشت و سبک میشد.
قطاری که به سمت خدا میرفت، به ایستگاه بهشت رسید.
پیامبر گفت:
«اینجا بهشت است. مسافران بهشتی پیاده شوند،
اما اینجا ایستگاه آخر نیست»
مسافرانی پیاده شدند، اما اندکی، باز هم ماندند.
قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند.
آنگاه خدا رو به مسافرانش کرد و گفت:
«راز من همین بود.
آنکس که مرا میخواهد،
در ایستگاه بهشت پیاده نخواهد شد . . .»
منبع.. پیامبری از کنار خانه ما رد شد. عرفان نظرآهاری
نظر از: یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ [عضو]
سلام علیکم …متن رو کپی کنید
نظر از: وحیدحسنی [بازدید کننده]
من چطوراین متنوداشته باشم
فرم در حال بارگذاری ...