شب است و میهمانی خدا سفره ی او پهن است و حال غریبی دارم.. خیلی غریب.. چشمه ی اشکم خشک نمیشود. قلبم آرام نمیگیرد هی میسوزد هی میسوزد هی میسوزد احساس میکنم اگر هزاران هزار سال بخوابم.. باز هم خسته ام و کوفته.. کوفته ی کوفته روحم.. روحم آخ.. روحم خیلی درد… بیشتر »
آرشیو برای: "فروردین 1402, 25"
اکنون اگر کسی از ما در مورد حقیقت گفته داستایوسکی بپرسد که میگفت: «بشر موجودی است که میتواند به همه چیز عادت کند.»؛ پاسخ خواهیم داد، «بله، بشر موجودی است که به همه چیز خو میگیرد؛ اما نپرسید چگونه.» انسان در جستجوی معنی – صفحه ۳۴ بیشتر »
عشق پدرم هرگز از دل مادرم بیرون نرفت. او عشق به پدرم را به سرزندگی تابستان آشناییشان نگه داشته است. زندگی را پس زده تا این کار را بکند. گاهی روزهای زیادی فقط با هوا و آب زنده است. از آنجا که تنها گونهی پیچیدهی حیات است که این کار را میکند، باید روی… بیشتر »