سیاه و سفید بودم.. تو که آمدی.. رنگین کمان شدم.. در دنیای رنگ.. غوطه ور آه!! رنگ هایم کو؟؟ سفید ِ سابقم کو؟؟؟ تاریکی است تاریکی محض.. کجا رفته ای؟؟؟ به قلم مهاجری بیشتر »
کلید واژه: "پاراگراف طلایی"
چه شبی!! تاریک بود و ظلمانی!! عجب نگاهی!! در آن نگاه ِ غریب چه داشتی؟؟ نور از آن می ریخت.. دنیای مرا به هم ریخت.. بیشتر »
آدم ها خلق شدند که دوست داشته شوند، اشیاء خلق شدند که از آنها استفاده شود، بیشتر مشکلات دنیا از اینجاست که اشیاء دوست داشته می شوند و از آدم ها استفاده می شود. در جستجوی آلاسکا، نوشته جان گرین بیشتر »
هزار و یک اسم داری و من از آن همه اسم «لطیف» تو را دوست تر دارم که یاد ابر و ابریشم و عشق می افتم. خوب یادم هست از بهشت که آمدم، تنم از نور بود و پر و بالم از نسیم. بس که لطیف بودم، توی مشت دنیا جا نمی شدم. اما زمین تیره بود، کدر بود، سفت بود و سخت.… بیشتر »
از جوانمرد پرسیدند: نشان کسی که خدا او را دربرگرفته است، چیست؟ گفت: آن که از فرق تا قدمش همه از خدا بگوید. دستش از خدا بگوید، پایش از خدا بگوید، نشستن و رفتن و دیدنش از خدا بگوید،و حتی نَفَسَش، نَفَسَش از خدا بگوید. مثل مجنون که هر که می رسید از لیلی… بیشتر »
نماز وتر میخواندم قنوت نماز بودم دلم برای غربت امام سوخت دلم شکست دعا کردم.. خدایا!!! امام غریب و مضطرم را دوست داشته باش. او را بغل کن.. تنهاست. بیشتر »
هنوز هم دلم داغ دارد.. چه داغ عجیبی است.. خیلی غریب است.. نفس کش ندارد.. هی میسوزد هی میسوزد و باز داغ پشت داغ.. بیشتر »
برای نزدیک شدن به حق باید قلبی مثل مخمل داشت. هر انسانی به شکلی نرم شدن را فرا می گیرد. بعضی ها حادثه ای را پشت سر می گذارند بعضی ها مرضی کشنده را بعضی ها درد فراق را می کشند بعضی ها درد از دست دادن مال همگی بلا های ناگهانی را پشت سر می گذاریم،… بیشتر »
تنهایی ات را بر هم می زنند تا خودشان مدتی تنها نباشند پس از مدتی به خودت می آیی و می بینی لباسی شده ای اسیر ِ بادهای وحشی..!! محمد همایون بیشتر »
ای کاش بعضی رویاها.. تا ابد رویا می ماندند. جاودانه در حسرت رویا ماندن… بهتر از غریبانه داغ دیدن است. بیشتر »
یک سحر مانده به آخر میهمانی میترسم.. از نخواستن.. از طرد شدن.. از بی تو بودن.. میترسم.. مرا بخر.. مرا ببر.. تا باور کنم یحب التوابین بودنت را.. بیشتر »
دنیا کوچک است زمین گرد است و خدا خیلی بزرگ است بیشتر »
واقعیتِ سوگ با آنچه دیگران از بیرون میبینند بسیار متفاوت است. دردی در این دنیا وجود دارد که نمیتوانید با شادی از تنتان بیرون کنید. به راهحل نیاز ندارید. نیاز ندارید سوگتان را پشت سر بگذارید. شما به کسی نیاز دارید که سوگتان را بفهمد و بپذیرد. به کسی… بیشتر »
راست است که صاحبان دل های حساس نمی میرند ، بی هنگام ناپدید میشوند! احمد شاملو بیشتر »
گفتند: چهل شب حياط خانهات را آب و جارو كن. شب چهلمين، خضر خواهد آمد. چهل سال خانهام را رُفتم و روييدم و خضر نيامد. زيرا فراموش كرده بودم حياط خلوت دلم را جارو كنم. گفتند: چلهنشيني كن. چهل شب خودت باش و خدا و خلوت. شب چهلمين بر… بیشتر »
کم کم تفاوت ظریف ِ میان نگه داشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را، یاد خواهی گرفت!!! یاد خواهی گرفت!! این که عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر.. و یاد میگیری که بوسه ها قرار داد نیستند و هدیه ها عهد و پیمان معنی نمی دهند!! و شکست هایت را خواهی… بیشتر »
آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری فکر میکند. فکر میکند پیری یک حالت عجیب غریبی است که به اندازه صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است. اما وقتی به آن می رسد می بیند هنوز همان دخترک پانزده ساله است که موهایش سفید شده، دور چشمهایش چین افتاده، پاهایش… بیشتر »
قلبم کاروانسرایی قدیمی است. من نبودم که این کاروانسرا بود. پیاش را من نکندم، بنایش را من بالا نبردم، دیوارش را من نچیدم. من که آمدم، او ساخته بود و پرداخته. ودیدم که هزار حجره دارد و ازهر حجره قندیلی آویزان، که روشن بود و میسوخت، از روغنی که نامش عشق… بیشتر »
شب است و میهمانی خدا سفره ی او پهن است و حال غریبی دارم.. خیلی غریب.. چشمه ی اشکم خشک نمیشود. قلبم آرام نمیگیرد هی میسوزد هی میسوزد هی میسوزد احساس میکنم اگر هزاران هزار سال بخوابم.. باز هم خسته ام و کوفته.. کوفته ی کوفته روحم.. روحم آخ.. روحم خیلی درد… بیشتر »
اکنون اگر کسی از ما در مورد حقیقت گفته داستایوسکی بپرسد که میگفت: «بشر موجودی است که میتواند به همه چیز عادت کند.»؛ پاسخ خواهیم داد، «بله، بشر موجودی است که به همه چیز خو میگیرد؛ اما نپرسید چگونه.» انسان در جستجوی معنی – صفحه ۳۴ بیشتر »
عشق پدرم هرگز از دل مادرم بیرون نرفت. او عشق به پدرم را به سرزندگی تابستان آشناییشان نگه داشته است. زندگی را پس زده تا این کار را بکند. گاهی روزهای زیادی فقط با هوا و آب زنده است. از آنجا که تنها گونهی پیچیدهی حیات است که این کار را میکند، باید روی… بیشتر »
هیچگاه نومید مشو. اگر همه درها هم به رویت بسته شوند، سرانجام او کوره راهی مخفی را که از چشم همه پنهان مانده، به رویت باز میکند. حتی اگر هماکنون قادر به دیدنش نباشی، بدان که در پس گذرگاههای دشوار باغهای بهشتی قرار دارد. شکر کن! پس از رسیدن به… بیشتر »
هر چه انسان شریف تر و نجیب تر باشد، حساس تر است و از خیانت دیگران بیشتر رنج می برد چون خود را مستحق خیانت نمی بیند و انتظار ندارد دیگران با او کاری کنند که او با دیگران نکرده است. سه تفنگدار الکساندر دوما بیشتر »
بعضی از زخم ها خیلی چیزها را یاد آدم می آورد، بعضی از یاد می برد. دنبال زخمی تازه می گشت تا دردش را از یاد ببرد. کتاب تماما مخصوص عباس معروفی بیشتر »
ما همه مان می توانیم دردی را تاب بیاوریم که علتش انسان بودنمان است، اینکه از گوشت و خون ساخته شده ایم، فانی هستیم و محکوم به مرگیم. اما نمی توان با رنجی کنار آمد که انسانی با خونسردی بر هم نوع خود تحمیل می کند. زیر تیغ ستاره جبار هدا مارگولیوس کووالی بیشتر »