قلبم کاروانسرایی قدیمی است. من نبودم که این کاروانسرا بود. پیاش را من نکندم، بنایش را من بالا نبردم، دیوارش را من نچیدم. من که آمدم، او ساخته بود و پرداخته. ودیدم که هزار حجره دارد و ازهر حجره قندیلی آویزان، که روشن بود و میسوخت، از روغنی که نامش عشق… بیشتر »
کلید واژه: "بی وفایی"
گفت یادت نمیرود؟ با اطمینان ِ خاطر گفتم من؟؟ هرگز… و قرار ِ ما این بود که بر سر قول و قرارمان بمانیم قرار ِ ما عشق ِ پر از وفاداری بود نمیدانستم آنقدر سرگرم ِ خاله بازی ِ دنیا میشوم که فراموشی گریبانم را میگیرد. نمیدانستم برای ِ رهایی از… بیشتر »