به نظر من دیوانه نبود؛ بلکه بی اندازه رنج کشیده بود، تمام دردش همین بود و بس. کتاب.. ابله. نوشته فئودور داستایفسکی پ. ن.. به قول امیلی دیکنسون؛ دیو رنج در هر زمانی چهره عوض می کند، رنج عنصری تهی دارد، کمتر انسانی می تواند از حلقه هلاکت بار و خارگون… بیشتر »
کلید واژه: "رنج"
ما همه مان می توانیم دردی را تاب بیاوریم که علتش انسان بودنمان است، اینکه از گوشت و خون ساخته شده ایم، فانی هستیم و محکوم به مرگیم. اما نمی توان با رنجی کنار آمد که انسانی با خونسردی بر هم نوع خود تحمیل می کند. زیر تیغ ستاره جبار هدا مارگولیوس کووالی بیشتر »
پدرم که درگذشت سه ماهِ تمام بی اختیار، زار می زدم، بر فرد از دست رفته، بر پدری که دلش از چوبی که می تراشید نرم تر بود اشک می ریختم. ولی بخصوص گریه ام از آن رو بود که به او نگفته بودم دوستش دارم، روزی که اشک هایم را پاک میکردم، آدمی دیگر شده بودم، نمی… بیشتر »
من می خواهم در تو نگاهی روشن شود و دل تو آنگونه بروید و بارور شود که بتوانی در برابر این درد و رنج فراگیر که نتیجه ی بی قراری دنیا و انسان است مقاوم باشی دنیا دنیای حرکت و و بهار و پاییز و زمستان و تابستان است دنیا دنیای چهار فصل است و انسان هم انسان… بیشتر »
بیشتر »
سلام مهدی جان!!! دلتنگم….بیا… حتی روز هم به امید دیدن تو شب می کند. خورشید از برای دیدن تو این همه صبر می کند. ماه را در دل شب ها ببین او هم از برای دیدن تو آه می کشد. بیا…زمین و زمان از برای دیدنت رنج می کشند.. بیشتر »