گاهی دیدن بعضی چیزها.. زخمی به آدم میزند که جای آن زخم تا ابد می ماند.. دیدن بعضی ها هم.. مثل سر بریده ی دودیِ پدر…دیگر زخم نیست، داغ است داغ.. داغی که تا ابد ماندگار است و تا ابد داغ می ماند.. “تا ابد ماندگار است” با “تا ابد… بیشتر »
آرشیو برای: "تیر 1402"
دست از سرم بردار من بابا ندارم زخمی شدم بهر دویدن پا ندارم گیسو سپیدم احترامم را نگهدار سیلی نزن من با کسی دعوا ندارم باشد بزن، چشم عمو را دور دیدی من هیچ کس را بین این صحرا ندارم زیبایی دختر به گیسوی بلند است مثل گذشته گیسوی زیبا ندارم این چند وقته از… بیشتر »
عمدا کسی را با قهر، سکوت و یا محروم کردن از محبت تنبیه کردن، واکنش اشخاص نابالغ است کتاب چگونه حال خودمان را بهتر کنیم نیکول لپرا قهر، معنی اش این است که؛ اگر کاری خلاف میل من انجام دادی هستی ات را نادیده خواهم گرفت. بیشتر »
من به مُردن فکر نمی کنم چون عاقبت شهید خواهم شد شهید دانیال صفری بیشتر »
و اگر حقیقت را بخواهی روز عاشورا هنوز به شب نرسیده سید مرتضی آوینی بیشتر »
عاشورا روزی است که در آن، کسانی که همه چیزشان و همه رویاهاشان از دست رفته بود زمام امور را به دست گرفتند، این است که فرح و تبرک ایشان در لحظه ای است که حسین را به خاک می اندازند. کتاب خون خدا علی صفایی حائری بیشتر »
شیوهی ترجمهی فعل مجهول «متعدّی به حرف جر»: فعل «وَقَعَ» را به مصدرِ آن فعل اسناد میدهیم. به بیان دیگر مصدر فعل مجهول را فاعل مادّهی «وقع» قرار میدهیم. مثالی میزنیم تا روشن بشه: «جُلِسَ عَلَی الکرسي»⬅️ «وَقَعَ الجُلُوسُ علی الكرسي» ترجمه: نشستن… بیشتر »
ما با پولی که نداریم، لوازمی میخریم که نیاز نداریم برای تحت تاثیر قرار دادن کسانی که از آنها خوشمان نمیآید. کتاب اصل گرایی نوشته گرگ مک کیون بیشتر »
تمام اتفاقهای خوب و بدی که تا این لحظه برایت روی داده، در جهت رشد و تعالی و کماللت بوده است؛ تو باید اشتباه میکردی، شکست میخوردی، از دست میدادی و جدا میشدی تا امروز اینجا باشی. کتاب روحی که مهمان این بدن است نوشته پوریا نفیسی بیشتر »
کمال گرایی باعث می شود که هر اشتباه کوچک را بزرگ کنید خودتان را مدام سرزنش کنید وقت زیادی بابت جزئیات هدر دهید از خطا کردن میترسید انجام کارها را به تعویق می اندازید دیگران باید مدام شما را تایید کنند از انتقاد دیگران وحشت دارید فکر میکنید در هر کاری… بیشتر »
به جای مقاومت در برابر تغییراتی که خدا برایت رقم زده است، تسلیم شو، بگذار زندگی با تو جریان یابد، نه بی تو. نگران این نباش که زندگی ات زیر و رو شود، از کجا معلوم زیرِ زندگی ات بهتر از رویش نباشد. بیشتر »
آیت الله کشمیری ختم 100 هزار صلوات که محال را ممکن می سازد. نذر کنید که خدایا نذر میکنم و بر ذمه من است که طی دو ماه قمری 100 هزار صلوات بفرستم و به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هدیه کنم تا فلان حاجتم برآوررده شود، پس به نذر خود وفا کند و هر… بیشتر »
هیچ نقشی زیرکانه تر از نقش طبیعی خود آدم نیست، زیرا هیچ کس باور نمی کند کسی پیدا شود که هیچ صورتکی بر چهره نداشته باشد کتاب شیاطین فئودور داستایسفکی بیشتر »
اگر خطاهای آشکار کرده باشیم، نباید آنطور که عادت داریم خود را توجیه کنیم و یا عذری بتراشیم و آن ها را کوچک جلوه دهیم، بلکه باید به اشتباه خود اذعان کنیم و آن را به مقیاس درست مد نظر داشته باشیم تا مصمم شویم که در آینده از آن پرهیز کنیم، البته با این… بیشتر »
و من همیشه میخوردم به دری که بسته بود یا می رسیدم به جمعیتی که راه نمی دادند! حتی به عمد دست دراز می کردند تا نگذارند جلوتر بروم.. می دانستم که نمیرسم.. اما رفتم، تمامِ شب، تمامِ روز کتاب نیمه تاریک ماه هوشنگ گلشیری بیشتر »
ساعتی دقیق تر از ساعت خدا نیست، آنقدر دقیق است که در سایه اش همه چیز سر موقعش اتفاق می افتد، نه یک ثانیه زودتر، نه یک ثانیه دیرتر، برای هر انسانی یک زمان ِ عاشق شدن هست، یک زمانِ مُردن. کتاب ملت عشق الیف شاکاف بیشتر »
.. مردی که شلاقم زد گفت امثال من روی زمین زیادی اند شمس گفت؛ حرف اشتباهی زده، وجود همه، تک به تک، ضروری است و غیر قابل چشم پوشی، چیزی تصادفی یا اضافی وجود ندارد. به هر کدام ما صفاتی جداگانه عطا شده است، اگر خدا می خواست همه عینا مثل باشند، بدون شک همه… بیشتر »
بعضی آدم ها زندگی را با هاله ای با شکوه آغاز میکنند، کمان های اطرافشان برق می زنند و درخشانند، اما با گذشت زمان رنگ هایشان کدر می شود و به سیاهی می زند، تو هم از آن آدم ها هستی، زمانی هاله ات سفید و سحر آمیز و زیبا بوده با تلألؤهای زرد و صورتی، اما… بیشتر »
اصلا فکر کرده ای پروردگار متعال برای چه از بنده هایش قرض می خواهد؟ ایمان آوردن یعنی قرض الحسنه دادن به او، اگر قرض را از صمیم قلب بدهی، او هم چند برابرش را به تو برمی گرداند. کتاب ملت عشق الیف شاکاف بیشتر »
خدایا میدانم زمان زیادی است به درگاهت دعا نکرده ام، راستش مطمئن نیستم هنوز به حرف هایم گوش میکنی یا نه، اما حال و روزم را میبینی، حالتم بحرانی است، به من یا عشقی حقیقی بده تا از این دلزدگی و فشار نجات پیدا کنم یا کاری کن چنان بی احساس بشوم که بی عشق… بیشتر »
کائنات وجودی واحد است، همه چیز و همه کس با نخی نامرئی به هم بسته اند، مبادا آه کسی را برآوری؛ مبادا دیگری را، به خصوص اگر از تو ضعیف تر باشد، بیازاری، فرآموش نکن که اندوه آدمی تنها در آن سوی دنیا ممکن است همه انسان ها را اندوهگین کند و شادمانی یک نفر… بیشتر »
دوست تو، کسی است که تو را برای خودت می خواهد و دشمن تو، کسی است که تو را برای خودش می خواهد. علی صفایی حائری بیشتر »
در تمام آن سال های خانه به دوشی، یک قانون را رعایت کرده بود؛ وابسته نشو به هیچ جایی هیچ کسی هیچ خانه ای و هیچ چیزی.. کتاب همه جا آتش های خرد نوشته سلست اینگ بیشتر »
هر کس با هر مشربی و عقیده ای، میتواند دوست دار علی باشد، او دوست داشتنی است و حتی دشمنش در دل، شیفته ی اوست و مخالفش در پنهان، شیدای او. کتاب غدیر نوشته علی صفایی حائری بیشتر »
روز غدیر، روز نور، روز سرور، روز سرشاری و اکمال، روز باروری و اتمام، روز رهبری و ولایت است و غدیر، خود برکه ی نور و عش، درياى شور و جوشش، آن هم در كوير كور و ريگزار مرگ. و غديرى، تشنهى مشتاقى است، كه سالها در كوير گرديده و ريگزارها را به صدا در… بیشتر »
ولایت علی علیه السلام، نه علی را دوست داشتن که فقط علی را دوست داشتن است. کتاب غدیر نوشته علی صفایی حائری بیشتر »
انسان هنگامی که تمام راه را رفت، آنگاه می یابد که اثر یک نگاه، اثر یک خیال، اثر یک تصمیم، بر تمام هستی تا چه اندازه بوده است. کتاب غدیر نوشته علی صفایی حائری بیشتر »
ولایت علی علیه السلام، علی را سرپرست گرفتن و از هواها و حرف ها و جلوه ها بریدن است. کتاب غدیر نوشته علی صفایی حائری بیشتر »
چگونه اید؟؟ چرا گوشه گرفته اید و با اندوه بارترین خیال ها همنشین اید و به اندیشه هایی می پردازید که می باید با آنانی که به ایشان می پرداختند از این جهان رفته باشد؟ آنچه را که هیچ چاره ای نباشد، می باید از یاد برد، آنچه باید بشود شده است. نمایشنامه… بیشتر »
آینه ای که زندگی ام را خراب کرد در اتاق پرو فروشگاهی قرار دارد که قبلا حاضر نبودم پایم را در آن بگذارم، چون مانکن های پشت ویترین به من توهین میکردند، مانکن هایی با پاهای بلند، کشیده و خوش فرم پلاستیکی، مانکن هایی که مثل عروسک های باربی 180 سانتی متری… بیشتر »
روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند، روز و شب دارد، روشنی دارد، تاریکی دارد، کم دارد، بیش دارد، دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده، تمام می شود، بهار می آید. کتاب جای خالی سلوچ نوشته محمود دولت آبادی بیشتر »
هفت پیش داوری کمبود اعتماد به نفس 1.نمی توانم 2.من بی خاصیتم 3.احتیاج دارم حتما کسی دوستم داشته باشد 4.هرگز نمی توانم تصمیم بگیرم 5.همیشه باید نگران و مضطرب باشم 6.همیشه و در هر کاری باید بهترین باشم 7.نمی توانم به کسی اعتماد کنم و به همه شک دارم کتاب… بیشتر »
نگوییم *چیز مهمی نیست* ممکن است برای او بازتاب یک اتفاق بیرونی، در درون بسیار بزرگ باشد، گاهی حق *کم آوردن* را برای دیگری به رسمیت بشناسیم، این امنیت بخش ترین قسمت دوستی است. کتاب دروغ گویی روی مبل نوشته اروین دیالوم بیشتر »
کجایی آقا؟؟ زمین افتاده ام بلندم کن.. بیشتر »