درجات مبالغه بين صيغههای مبالغه متفاوت است… فَعيل … فُعال … فُعّال … فُعّالة مانند: كريم … كُرام … كُرّام … كُرّامة که وزن «فعیل» نسبت به بقیهی اوزان، از مبالغهی کمتری برخوردار است و «فُعال» نسبت به دو تای… بیشتر »
آرشیو برای: "اسفند 1400"
فرق باب تفاعل، افتعال و مفاعله در معنای مشارکت چیست؟ 1. مشارکت در باب مفاعله، بین فاعل و مفعول است(قاتَلَ زیدٌ بَکراً.) ولی در باب افتعال و تفاعل، هر دو اسم مرفوع اند(تضارب زیدٌ و بَکْرٌ) که برهم دیگر عطف شده اند. 2. در باب افتعال و تفاعل، میتوان فاعل… بیشتر »
صفت مشبهه: اسمی است که از فعل ثلاثیِ(مجرد و مزید) لازم، گرفته میشود تا بر ثبوت و دوام دلالت کند. صفت مشبهه از باب «فَعِلَ یَفْعَلُ» بر سه وزن میآید: فَعِلٌ (که دلالت بر اندوه یا شادی میکند.) مانند: ضَجِر(بیزار شده) ، فَرِحٌ(شاد) بَطِرٌ(شاد) قرآن:… بیشتر »
حکم وصف بعد از مضاف و مضاف الیه: اگر وصف بعد از هیئت اضافه(مضاف و مضاف إلیه واقع شود، (مررتُ بغلامِ زيدٍ العالمِ) در این صورت، وصف صلاحیت وصفیت برای هرکدام را دارد و هیچکدام بر دیگری ترجیح ندارد. ﴿جنّاتُ عدنٍ تجرِي مِن تحتِها الأنهار﴾ (طه/٧٦) منبع: مغنی… بیشتر »
فایده ی تصغیر اسم: ۱. تحقیر؛ مانند: رُجَیل (مرد کوچک) ۲. توهین؛ مانند: شُوَیْعِر (شاعرك)، تُوَيْجِر (تاجرک) ۳. تقلیل عدد (کم دانستنِ تعداد چیزی)؛ مانند: أعطاني دُرَيْهِمات. (مرا چند درهمی داد.) صدْتُ عُصَيْفِرات. (چند گنجشکی صید نمودم.) ۴. تقریب زمان؛… بیشتر »
معانی إما : 1. شک مثال: قَرَأتُ إمّا کتابَ الصرف و إمّا کتابَ النحو. (در جایی که میداند یکی از این دو کتاب را حتماً خوانده ولی در مصداق شک دارد.) 2. إبهام مثال: ﴿…حَتَّىٰ إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ… بیشتر »
کاف خطاب حرفی است که در آخرِ به بعضی از اسمهای اشاره میآید تا نشان دهد مخاطبِ اشاره چه افرادی هستند. مثال: ذَٰلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي آن(=تعبیر خواب) ﺍﺯ چیز هایی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. (۳۷ یوسف) در این جا، حضرت یوسف، برای دو زندانی، به… بیشتر »
در آیهی ﴿فَانظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَ شَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ﴾ (بقره ۲۵۹) سه احتمال درمورد کلمه(لم يَتَسَنَّهْ) مطرح شده است: 1. از ریشهی «س ن و» باشد که پس مجزوم شدن، «هاء سکت» ملحق به آن شده باشد. 2. از ریشه «س ن ن» باشد که در اینصورت لام الفعل… بیشتر »
مواردی که فعل مضارع، به وسیله ی أن مقدره منصوب می شود: بعد از لام تعلیل مانند: خُذِ الدَّواءَ لِتَبرَأَ (لِأن تبرأَ) دوا را بگیر تا خوب شوی. بعد از لام تأکید ( جحود ) مانند: لَم یَکُن الله لِیَغفِرَ لَهُم. (خدا بر آن نيست كه آنان را بيامرزد.) بعد از… بیشتر »