مواردی که فعل مضارع، به وسیله ی أن مقدره منصوب می شود
مواردی که فعل مضارع، به وسیله ی أن مقدره منصوب می شود:
بعد از لام تعلیل
مانند: خُذِ الدَّواءَ لِتَبرَأَ (لِأن تبرأَ) دوا را بگیر تا خوب شوی.
بعد از لام تأکید ( جحود )
مانند: لَم یَکُن الله لِیَغفِرَ لَهُم. (خدا بر آن نيست كه آنان را بيامرزد.)
بعد از حتّی
مانند: صُم حَتّی تَغيبَ الشّمسُ. (روزه بگیر تا غائب شدنِ خورشید.)
مانند: لَأستَسهلَنَّ الصَّعبَ أو أدرك المُنَی. (سختی را آسان می شمارم تا به آرزو هایم برسم.)
إضرِبه أو یُطيعَ. (او را بزن مگر این که اطاعت کند.)
بعد از فاء سببیت که قبلش نفی محض یا طلب محض باشد.
مانند: ما أنا بِمُسيءٍ فأخافَ. (من کار بدی نکردم که بترسم.)
جودوا فَتَسودوا. (سخاوت بورزید تا سود کنید.)
6.بعد از واو معیّت که قبلش نفی محض یا طلب محض باشد.
مانند: هل تَظلِمُني و أنصفَك؟ (آیا تو به من ظلم می کنی با این که من به تو انصاف دارم؟)
7.بعد از واو، فاء، ثمّ، أو که عطف شده باشد بر یک اسم جامد.
مانند: مقاومتُك العَدُوَّ ثُمّ تنتصرَ فخرٌ عظيمٌ. (مقاومت تو در برابر دشمن و سپس پیروز شدنت، افتخاری بزرگ است.)
منبع: مبادئ العربية / ج4 / ص 18
نفی محض
نفیی که نفیِ آن به وسیله إلّا از بین نرفته باشد:
مانند: ما أراك إلّا تقومُ فتعظُنا.
طلب محض: طلبی که به واسطهی 1.اسم 2.فعل 3.مصدر فعل خبری که به معنای انشایی است، نباشد.
مانند:
صَهْ فأُحدّثُك.(ساکت باش تا من سخن بگویم.)
سکوتاً فینامُ النّاس. (سکوت کنید تا مردم بخوابند.)
رَزَقَني اللهُ مالاً فأتصدّقُ به. (خدا به من مالی روزی کند تا صدقه بدهم.)
منبع: مبادئ العربية / ج4 / ص 20
فرم در حال بارگذاری ...