همیشه نماز مغرب و عشایش را بلند بلند میخواند، آن روز هم طبق معمول داشت بلند میخواند که صدای باز شدن ِ در ِ هال آمد. صدا را شنید و میدانست حتما کسی آمده، رکعت آخر ِ نماز بود و این بار شروع کرد به زیبا و با صوت خواندن، میخواست بیشتر جلب توجه کند. سجده ی… بیشتر »
کلید واژه: "همنوا باابوحمزه"
عَصَیْنَاکَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا “خدایا! عصیان کردم، حرف گوش نکردم، واما امید دارم که بپوشانی بر من، سر به هوایی ام را.. خدای من!!! نوری بودم پُر از آرامش؛ چون از تو بودم. بزرگتر شدم، خواستم خودی نشان دهم، مغرور و سر به هوا… بیشتر »
بسم الله العزیز دلم کمی عاقبت به خیری می خواهد. به حال آسمان و ستاره ها و خورشید و..غبطه می خورم. غبطه می خورم؛ چرا که در مسیر عاقبت به خیری هستند. ستاره ها چشمک زنان خیر افشانی می کنند، آسمان دارد بر سر ابر های عاقبت به خیرش دست ِ نوازش می کشد،… بیشتر »
#به_قلم_خودم #همنوا_با_ابوحمزه #فراز_دوم بسم الله کریم الحَمد ُ لله الذی اسئله فیعطینی و ان کنت بخیلا حین یستقرضنی. و من همه ی تو را می خواستم، دادی، بی منّت . و تو کمی از مرا خواستی، دست ِ دلم لرزید. کمی هم، حتی ذره ای، از تعلقاتم کوتاه نیامدم. چه… بیشتر »
#به_قلم_خودم #همنوا_با_ابوحمزه #فراز_اول سر ظهر است و بین دو نماز، کتاب مفاتیح را باز می کنم، دعای آقای ابوحمزه را پیدا می کنم و شروع می کنم به خواندن.. بسم الله الرحمن الرحیم الهی لا تؤدّبنی بعقوبتک خدایا ادب مکن مرا به عقوبتت. همین که گفتم عقوبتت،… بیشتر »