اتوبوس میرفت و من هم بیرون برف باریده بود و یخ بندان صدای آهنگ ملایمی می آمد و خواننده میخواند *نیستی اما یادت اینجاست به تو من میرسم از این شب نیلوفری به تو میرسم از این راه خاکستری* بخاری اتوبوس روشن بود داخل اتوبوس داغ داغ.. دستم را روی شیشه ماشین… بیشتر »
کلید واژه: "دلشکسته"
هر لحظه منتظر بودم، منتظر یک خبر، منتظر خبری که مرا به زیارت می برد.خیلی بی قرار بودم، بی قرار ِ پابوسی ِ عشق، خیلی دل خوش کرده بودم. خودم را آماده کرده بودم، همه ی لباس هایی که نیاز به دوخت و دوز داشت، دوخته بودم و چون در آینده ای نزدیک اسباب کشی… بیشتر »