من زشتم، هیچ کس دوستم ندارد
گفت: کسی دوستم ندارد!
میدانی این چقدر سخت است…
تو برای دوستداشتن بود که
جهان را ساختی…
خدا هیچ نگفت.
گفت: به پاهایم نگاه کن!
چقدر چشمها را آزار میدهم
آدمهایت از من میترسند
مرا می کُشَند!
برای اینکه زشتم؛
زشتی، جُرم من است!!
خدا هیچ نگفت.
گفت: این دنیا فقط مالِ
قشنگهاست! مال گلها و پروانهها!!
خدا گفت:
چرا، مال تو هم هست…
دوست داشتنِ یک گل یا پروانه
کار سختی نیست…
اما
دوست داشتنِ
یک سوسک کاری دشوارست؛
و دوستداشتن کاریست آموختنی
ببخش کسی که تو را
دوست ندارد، زیرا که هنوز
مؤمن نیست…
چشمهای مؤمن
جز زیبا نمیبیند؛ او
زیبا میبیند و دوست میدارد
. . . چون میداند همهچیز از من است . . .
پ. ن: از زبان سوسک
منبع؛ تلخیص از بالهایت را کجا گذاشتی. عرفان نظرآهاری
نظر از: سربازی از تبار سادات [عضو]

خیلی زیبا
فرم در حال بارگذاری ...