دلم برایت لک زده بود. قبلا روی زمین بودی..بیدار که بودم. روی زمین بودی.. شب بود یا بعد از نماز صبح، یادم نیست. خوابیدم. خوابت را دیدم.. در خوابم، حرمت را معلق در آسمان دیدم..نردبانی از زمین به سمتت کشیده شده بود. پله ی اول از سمت پایین هم به زمین… بیشتر »
کلید واژه: "دلتنگی"
هر جا خواستی سفر کنی، دلتنگی را با خودت ببر. در کنج آلاچیق.. در حرم عشق.. در یکی از گوشه های شش گوشه… در زیر درخت انتظار. هر جا رفتی او را ببر. آخر دلتنگی یعنی کن فیکون، دلتنگی گاهی باعث گشادی دل می شود. گاهی او کن فیکون می کند. دلتنگ که می… بیشتر »