دلم برایت لک زده بود. قبلا روی زمین بودی..بیدار که بودم. روی زمین بودی.. شب بود یا بعد از نماز صبح، یادم نیست. خوابیدم. خوابت را دیدم.. در خوابم، حرمت را معلق در آسمان دیدم..نردبانی از زمین به سمتت کشیده شده بود. پله ی اول از سمت پایین هم به زمین… بیشتر »