تجزیه ترکیب حکمت 21
قُرِنَتِ الْهَيْبَةُ بِالْخَيْبَةِ وَ الْحَيَاءُ بِالْحِرْمَانِ وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْر،ِ ترس با ناامیدى، و شرم با محرومیّت همراه است، و فرصتها چون ابرها مى گذرند، پس فرصتهاى نیك را غنیمت شماريد.
قُرِنَت:ِ فعل ماضي مجهول، ثالثي مجرد، مفرد مؤنث غايب، مبني بر فتح، تاءتأنيث ساكنه به خاطر التقاء ساكنين مكسور شده است.
الْهَيْبَةُ.. اسم جامد مصدري، معرفه به أل، نايب فاعل قُرِنَت.
بِالْخَيْبَة.. جارمجرورضرف لغو، متعلق به فعل قُرِنت.
واو: حرف عطف.
الْحَيَاءُ.. اسم جامد مصدري، اسم ممدود در آخرش همزه قبل از همزه الف زايده آمده. معرفه به أل، عطف بر الهيبة شده مرفوع است
بِالْحِرْمَان::ِ جارمجرور ضرف لغو، متعلق به فعل قُرِنت.
جمله قُرِنَتِ الْهَيْبَةُ … جمله مستأنفه است و محلي از اعراب ندارد.
وَاو: استنافيه
الْفُرْصَةُ : مبتداء.
تَمُرُّ : فعل مضارع معلوم، ثلاثی مجرد، مفرد مؤنث غايب، مضاعف ضمير هي در فعل تَمُرُّ مستتر و فاعل آن است.
مَـرَّ : اسم جامد مصدري، معرفه به اضافه، مفعول مطلق نوعي، زيرا نوع وكيفيت گذشتن فرصت را مشخص مي كند.
السَّحَابِ : مضاف اليه.
جمله تَمر مَرِّ السحاب محلا مرفوع خبر براي الفرصه
كل جمله تَمر مَرِّ السحاب عطف به جمله مستأنفه شده و محلي از اعراب ندارد. فَاء : فاي فصيحه دال بر شرط محذوف
است دلالت بر جمله شرط محذوف مي كند كه از كلام ماقبل فهميده مي شود تقدير جمله اين بوده فإذا رأيتم
الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَاب.
إنْتَهِزُوا : صيغه سوم أمر حاضر، ثلاثی مزيد، از باب افتعال، مبني مضارع اش از افعال خمسه است مبني برحذف نون،
واو: ضمير متصل مرفوعي، فاعل، محلا مرفوع
فُرَصَ.. جمع » فرصه معرفه به اضافه مفعول به براي اتنهزوا لفظاً منصوب است
الْخَيْر:ِ مضاف اليه، مجرور.
جمله فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْر،ِ جواب براي شرط محذوف، محلي از اعراب ندارد.
فرم در حال بارگذاری ...