تجزیه و ترکیب حکمت 20
قَال:َعليه السالم
أَقِيلُوا ذَوِي الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ فَمَا يَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ يَدُاللَّهِ بِيَدِهِ يَرْفَعُهُ
أَقِيلُوا :: صيغه سوم فعل أمر حاضر، ثلاثی مزيد از باب افعال، از ريشه قَيَلَ ، اجوف يايي، چون مضارع اش از افعال
خمسه است مبني بر حذف نون، وَاو : ضمير متصل مرفوعي، فاعل، محلا مرفوع
ذَوِي: از اسماي دائم االضافه، از ملحقات به جمع مذكر سالم مثل جمع مذكر ساليم رفع به واو و نصب وجرش به ياء است، مفعول به و منصوب
الْمُرُوءَاتِ: جمع الْمُرُوءَة معرفه به أل مضاف اليه ، مجرور
عثرة.. معرفه به اضافه، منصوب به نزع خافض، در واقع في عثراتهم بوده، حرف جر حذف شده.
عَثَرَاتِ :: جمع اسمي كه بعد از حرف جر آمده به خاطر شباهت به مفعول به منصوب شده است. چون عثرات جمع شان به الف و تا در حالت نصبي نصب شان به كسره است.
هِمْ: ضمير متصل مجروري، مضاف اليه، محلا مجرور.
جمله أَقِيلُوا ذَوِي الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ.. جمله مستأنفه است ومحلي از اعراب ندارد.
فَاء: حرف تعليليه است ، زيرا نمي توانيم فاء را حرف عطف بيگيريم چون جمله قبل از فاء جمله انشائيه و جمله بعد از فاء جمله خبريه است و عطف جمله خبريه بر
جمله انشائيه جايز نيست ولذا جمله بعد از فاء تعليليه است و محل از اعراب ندارد. مَا : حرف نفي ، مبني برسكون ، غير عامل.
يَعْثُر:ُ فعل مضارع معلوم ، ثلاثی مجرد، مفرد مذكر غايب،.
مِنْهُم:ْ جارمجرور ضرف لغو، متعلق به فعل يعثر
عَاثِرٌ : اسم فاعل و فاعل
الا: حرف استثناء مبني بر سكون ، غير عامل.
وَاو: حاليه
يَدُ : معرفه به اضافه مبتداء.
الله.. مضاف اليه، مجرور، جارمجرور ظرف مستقر، متعلق به عامل عام محذوف، خبر جمله حاليه.
بِيَدِه.. جارمجرور ظرف مستقر، متعلق به عامل عام محذوف، خبر يدالله است
جمله يدالله بيده جمله حاليه، محلا منصوب است.
يَرْفَع:ُ فعل مضارع معلوم، ثالثی مجرد، مفرد مذكر غايب ضمیر هو در يرفع مستتر و فاعل آن است.
هاء: ضمیر متصل منصوبی، مفعول به، محلا منصوب.
جمله یرفعه جمله حالیه است و محلا منصوب است.
استثناء موجود در جمله، استثنا مفرغ كه مستثی منه در کلام ذكر نشده.
جمله مايعثر … جمله تعلیلیه
است و محلی از اعراب ندارد.
فرم در حال بارگذاری ...