بهار دارد از راه می رسد..
#تولیدی_به_قلم_خودم
بهار دارد از راه می رسد..
و من دل شکسته تر از همیشه آرزو می کنم..
ای کاش این بهار دیگر مثل سابق بی روح نباشد، آری بی روح؛ چرا که بهار، بدون دیدن جمال روی او، بهار نیست، زمستان است..
بهار واقعی زمانی است که او می آید، درست است که گل ها، سبزه ها و زیبایی ها از راه می رسند ولی این ها بهار واقعی نیستند، از این گذشته همه این زیبایی ها به واسطه وجود مهربان اوست، چگونه می توان بدون او از آن ها لذت برد؟؟
بعضی از آمدن بهار خوشحال می شوند، لباس نو می پوشند و خیال می کنند بهار همین است که می بینند.
بعضی هم هستند که با آمدن بهار، کرور کرور غم، روی دلشان تلمبار می شود؛ چرا که می دانند بهار واقعی چه زمان می آید و با خود می گویند بهار دیگری را هم بدون او پشت سر گذاشته ایم.
دل باید بهاری شود، دل اگر به یاد او باشد، بهاری می شود، آری سال هاست که دل ها زمستانی و یخ بندان است و هر روز دارد به سرمای آن افزوده می شود.
زمستان با شانه های خم شده از گناه دارد به سختی و سنگین می رود..همین طور که می رود با خود می گوید چقدر احساس سنگینی می کنم، چقدر احساس خستگی می کنم، در همین لحظه چشمش به بهار می افتد با حسرت به او نگاه می کند و می گوید من دوست دارم کمی در کنارت بنشینم، آیا امکان دارد؟؟؟ بهار هم دلش می سوزد ولی کاری از دستش بر نمی آید به او می گوید این امکان ندارد؛ اما نه یک راه وجود دارد، اگر یخبندان حاصل از گناه در تو شکسته و آب شود، آن وقت است که تو هم دلت بهاری می شود و می توانی با من نشست و برخواست کنی، بخندی، درد دل کنی.
نمی دانم رابطه شما با صغری و کبری چیدن چطور است.
می خواهم برای منطقی ها صغری و کبرایی بچینم.
صغرای من این است که مولای خوبی ها می فرمایند: بهار دل ها قرآن است.
و اما کبری، در حدیث ثقلین داریم که: قرآن و اهل بیت(ع) دو برادی هستند که هرگز از هم جدا نمی شوند و همتای همدیگر هستند، آری آن ها همدیگر را دوست دارند و هیچ وقت جدایی در کار نیست.
پس تعجبی نیست که صاحب الزمان، آخرین ذخیره الهی هم مثل برادرش قرآن، بهار دلهاست..
یا صاحب الزمان!! ای بهار دل ها، بیا..
بیا و چهره های رنگ پریده از گناه را جانی دوباره ببخش..
بیا و کوه های عظیم یخ وجودمان را در هم بشکن و از یخ زدگی نجاتمان بده تا بتوانیم سیر سیر در کنارت بنشینیم و درد دل کنیم.
فرم در حال بارگذاری ...