نگوییم *چیز مهمی نیست* ممکن است برای او بازتاب یک اتفاق بیرونی، در درون بسیار بزرگ باشد، گاهی حق *کم آوردن* را برای دیگری به رسمیت بشناسیم، این امنیت بخش ترین قسمت دوستی است.
کتاب دروغ گویی روی مبل
نوشته اروین دیالوم
نگوییم *چیز مهمی نیست* ممکن است برای او بازتاب یک اتفاق بیرونی، در درون بسیار بزرگ باشد، گاهی حق *کم آوردن* را برای دیگری به رسمیت بشناسیم، این امنیت بخش ترین قسمت دوستی است.
کتاب دروغ گویی روی مبل
نوشته اروین دیالوم
کجایی آقا؟؟
زمین افتاده ام
بلندم کن..
حسین!!!
به حالت غبطه میخورم..
علمداری داشتی..
وفادار..
عشق..
و عشق
و عشق
الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ، وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِي عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِي [آجِلِهِمْ] آجَالِهِمْ.
الصَّدَقَةُ.. مبتدا مرفوع به ضمه
دَوَاءٌ.. خبر مرفوع به ضمه
مُنْجِحٌ،.. صفت مرفوع
وَ.. عاطفه
أَعْمَالُ.. مبتدا مرفوع به ضمه
الْعِبَادِ.. مضاف الیه مجرور
فِي عَاجِلِهِمْ.. جار مجرور.. مضاف الیه مجرور
نُصْبُ.. خبر مرفوع به ضمه
أَعْيُنِهِمْ..مضاف الیه مجرور.. مضاف الیه مجرور
فِي [آجِلِهِمْ] آجَالِهِمْ…. جار مجرور.. مضاف الیه مجرور
فرمود (ع): و صدقه دارويى است شفا بخش و اعمال بندگان در اين جهان، مقابل چشم آنهاست در آن جهان.
پ. ن: هدیه محضر حضرت سکینه خاتون سلام الله علیها
اِعْجَبُوا لِهَذَا اَلْإِنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ یَتَکَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ
اِعْجَبُوا.. فعل امر از ماده عجب. فاعل واو..
لِهَذَا.. جار مجرور متعلق به اعجبوا
اَلْإِنْسَانِ.. عطف بیان
یَنْظُرُ.. فعل فاعل هو مستتر
بِشَحْمٍ.. جار مجرور متعلق به ینظر
وَ.. عاطفه
یَتَکَلَّمُ.. فعل از باب تفعل فاعل هو مستتر
بِلَحْمٍ.. جار مجرور متعلق به یتکلم
وَ.. عاطفه
یَسْمَعُ.. فعل فاعل هو مستتر
بِعَظْمٍ.. جار مجرور متعلق به یسمع
وَ.. عاطفه
یَتَنَفَّسُ.. فعل از باب تفعل فاعل هو مستتر
مِنْ خَرْمٍ.. جار مجرور متعلق به یتنفس
«در مورد این انسان در شگفت باشید که به وسیله پیهی [چشم] میبیند و با گوشتی [زبان] سخن میگوید و به وسیله استخوانی [گوش] میشنود و از شکافی [بینی] نفس میکشد» .
وَ قَالَ صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ- وَ الْبَشَاشَهُ حِبَالَهُ الْمَوَدّهِ- وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ.
صَدْرُ.. مبتدا مرفوع به ضمه
الْعَاقِلِ.. مضاف الیه مجرور
صُنْدُوقُ.. خبر مرفوع به ضمه
سِرِّهِ.. مضاف الیه مجرور
- وَ.. عاطفه
الْبَشَاشَهُ.. مبتدا
حِبَالَهُ.. خبر
الْمَوَدّهِ-.. مضاف الیه مجرور
وَ.. عاطفه
الِاحْتِمَالُ.. مبتدا
قَبْرُ.. خبر
الْعُیُوب مضاف الیه مجرور
امام(علیه السلام) فرمودند: سینه عاقل گنجینه اسرار اوست، خوشرویی و بشاشت، دام محبت است و تحمل ناراحتی ها گور عیب هاست.
پ. ن.. هدیه محضر امام جواد علیه السلام صلوات
قَالَ (علیه السلام): الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ، وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ، وَ الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ.
الْعِلْمُ… مبتدا مرفوع به ضمه
وِرَاثَةٌ.. خبر مرفوع به ضمه
كَرِيمَةٌ،.. صفت مرفوع به ضمه
وَ.. عاطفه
الْآدَابُ.. مبتدا
حُلَلٌ.. خبر
مُجَدَّدَةٌ،.. صفت
وَ.. عاطفه
الْفِكْرُ.. مبتدا
مِرْآةٌ.. خبر
صَافِيَةٌ… صفت
فرمود (ع): و دانش، ميراثى است گرانمايه و آداب، زيورهايى نو به نو و انديشه، آينه ی صافى است.
پ. ن: هدیه محضر حضرت زهرا سلام الله علیها صلوات
بسم الله القدیر
قال علیه السلام: الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرِينُ [الرِّضَا] الرِّضَى.
الْعَجْزُ.. مبتدا مرفوع به ضمه
آفَةٌ،.. خبر مرفوع به ضمه
وَ.. عاطفه
الصَّبْرُ.. مبتدا مرفوع به ضمه
شَجَاعَةٌ،.. خبر مرفوع به ضمه
وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ،.. واو عاطفه. مبتدا. خبر(ترکیب سابق)
وَ.. عاطفه
نِعْمَ.. فعل مدح.
الْقَرِينُ.. فاعل نعم مرفوع به ضمه
[الرِّضَا] الرِّضَى… بدل
فرمود (ع): و ناتوانى، آفت است و شكيبايى، دليرى است و زهد، توانگرى است و پارسايى، چونان سپر است. بهترين همنشين خشنودى است از خواست خداوند.
پ. ن: هدیه محضر امام علی علیه السلام صلوات
گم شده ام..
دنبالم بگرد و پیدایم کن..
با این که متقلب بودن کار بدی محسوب می شود و دور از انسانیت است ولی نمی دانم چرا وقتی انجامش می دهی یک حس خوب ِ لذت بخش اما کثیف به آدم دست می دهد؛ فکر میکنم باید احساسات خوب را هم به دو دسته تقسیم کنیم؛ احساسات خوبِ خوب، احساسات خوب ِ بد.
کتاب استرداد
نوشته عباس رهبر سالم
به نظر من دیوانه نبود؛ بلکه بی اندازه رنج کشیده بود، تمام دردش همین بود و بس.
کتاب.. ابله.
نوشته فئودور داستایفسکی
پ. ن.. به قول امیلی دیکنسون؛ دیو رنج در هر زمانی چهره عوض می کند، رنج عنصری تهی دارد، کمتر انسانی می تواند از حلقه هلاکت بار و خارگون تفکرات زائد رهایی یابد. غالبا در آتش خواستن ها می سوزیم و در خارزار رنج ها زخمی و فرسوده می شویم.
چرا وقتی به چیزی اشتیاق داشته باشی، از تو فرار می کند اما وقتی بی نیاز از آن شدی، به طرفت می آید؟ انگار زندگی می گوید: تا تو نگاه میکنی، من نمی توانم خودی نشان دهم.
کتاب.. هیچ ملاقاتی تصادفی نیست
هاکان منگوچ
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم
هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
مولانا
حُبُّ عَلِیٍّ عِبادَةٌ.
حُبُّ.. مبتدا مرفوع به ضمه
عَلِیٍّ.. مضاف الیه مجرور
عِبادَةٌ… خبر مرفوع به ضمه
امام صادق علیه السلام
دوست داشتن على، عبادت است.
تاریخ بغداد، ج12،ص351.
بنشین
نفسی تازه کن
باری که بر دوش میکشی
سنگین است
آن را زمین بگذار
راه سخت است و پر از بلا
الهی عظم البلا
آه!!!! تو آهِ منی..
از ازل دوستت داشتم..
تا ابد دوستت خواهم داشت..
ای آه!!!
وعده ی تو را به دلِ شکسته ام داده ام..
تو را به خون ِ عشقت سوگند!!
مرا شرمنده ی او مکن..
تو وطن من بودی..
پدرم..
مادرم..
برادرم..
خواهرم..
تمام اعتمادم..
ستون قلبم..
چه شد؟؟
غریبم کردی..
آسمان بارید از این غربت..
چه غربت ِ غریبی!!!!
امام على (علیه السلام):
البِشرُ یُطفی نارَ المُعانَدَةِ
خوش رویى، آتش دشمنی را خاموش مى کند.
البِشرُ.. مبتدا مرفوع به ضمه
یُطفی.. فعل فاعل هو مستتر
نارَ.. مفعول به منصوب به فتحه
المُعانَدَةِ.. مضاف الیه مجرور
یطفی نار المعانده.. جمله فعلیه محلا مرفوع خبر
غررالحکم، حدیث561.
هدیه محضر حضرت معصومه سلام الله علیها صلوات
فراموش کردن آسان نیست
فراموش کردن ِ تویی که همه ی منی
برای منی که.. همه ام تویی
دچار افسردگی بود.
میدانی افسردگی یعنی چه؟
تا به حال کسوف دیده ای؟
خوب این هم مثل ِ آن است؛ ماه جلوی ِ قلب می آید و قلب دیگر نوری از خودش نمی پراکند.
کتاب دیوانه بازی،، کریستین بوبن
امام على علیه السلام :
اَلذِّکرُ یونِسُ اللُّبَّ وَیُنیرُ القَلبَ وَیَستَنزِلُ الرَّحمَةَ؛
یاد خدا عقل را آرامش مى دهد، دل را روشن مى کند و رحمت او را فرود مى آورد.
غررالحکم، ج2، ص66
اَلذِّکرُ..مبتدا مرفوع به ضمه
یونِسُ.. فعل مضارع از ریشه انس.. فاعل هو مستتر
اللُّبَّ.. مفعول به منصوب به فتحه
وَ.. عاطفه
یُنیرُ.. فعل مضارع فاعل هو مستتر لقَلبَ
وَ… عاطفه
یَستَنزِلُ.. فعل مضارع باب استفعال فاعل هو مستتر
الرَّحمَةَ؛.. مفعول به منصوب به فتحه
یونس اللب.. جمله فعلیه محلا مرفوع. خبر برای الذکر
ینیر القلب.. جمله فعلیه محلا مرفوع عطف به جمله قبل
یستنزل الرحمه.. جمله فعلیه مرفوع عطف به جمله خبر
هدیه به امام جعفر صادق علیه السلام صلوات
سیاه و سفید بودم..
تو که آمدی.. رنگین کمان شدم..
در دنیای رنگ.. غوطه ور
آه!!
رنگ هایم کو؟؟
سفید ِ سابقم کو؟؟؟
تاریکی است
تاریکی محض..
کجا رفته ای؟؟؟
به قلم مهاجری
فَقْدُ الاَْحِبَّةِ غُرْبَةٌ.
فَقْدُ.. مبتدا مرفوع به ضمه
الاَْحِبَّةِ.. مضاف الیه
غُرْبَةٌ… خبر مرفوع به ضمه
امام(عليه السلام) فرمود: از دست دادن دوستان غربت است!
حکمت 65 نهج البلاغه
و قَالَ (علیه السلام) الْحَذَرَ الْحَذَرَ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّى کَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ
الْحَذَرَ..باب تحذیر.. مفعول به برای فعل محذوف
الْحَذَرَ.. تاکید لفظی
فَوَاللَّهِ.. فاء استینافیه.. واو قسم.. مجرور به کسره
لَقَدْ.. حرف قسم.. حرف تحقیق
سَتَرَ.. فعل ماضی فاعل هو مستتر، مفعول به محذوف
حَتَّى.. ابتدائیه
کَأَنَّهُ.. حرف مشبه به فعل.. ه اسم آن محلا منصوب
قَدْ غَفَرَ..جمله فعلیه فاعل هو مستتر، مفعول به محذوف.. محلا مرفوع خبر کأنّ
بترسيد، بترسيد، به خدا سوگند، كه گاه چنان گناه را مى پوشاند كه پندارى آن را بخشيده است.
چه شبی!!
عجب نگاهی!!
تاریک بود و ظلمانی!!
در آن نگاه ِ غریب چه داشتی؟؟
نور از آن می ریخت..
دنیای مرا به هم ریخت..
آدم ها خلق شدند که دوست داشته شوند، اشیاء خلق شدند که از آنها استفاده شود، بیشتر مشکلات دنیا از اینجاست که اشیاء دوست داشته می شوند و از آدم ها استفاده می شود.
در جستجوی آلاسکا، نوشته جان گرین