نا کجا آباد
در ناکجا آبادم..
احساس خفگی میکنم…
در حال زار زدن هستم..
بوی گناه همه جا را فرا گرفته است.
نفس عمیق هم دیگر برایم کارساز نیست.
نفس عمیق هم که میکشم، باز هم نفس کم می آورم.
زمین تنگ شده است، او هم نفس کش ندارد.
از تنفس مصنوعی هم کاری که بر نمی آید، هیچ، وضع را هم بدتر می کند.
بوی ِ تعفن ِ گناه می آید.
عطری باید..
عطری از خوبی ها..
عطری از گل های ِ سرخ ِ محبت..
عطری از تواضع و فروتنی ِ لاله های ِ واژگون..
عطری از گل های سفید و زرد ِ نرگس، گل های ِ انتظار.
به انتظار ِ عشق و پاکی نشستن، بوی پاکی را می پراکند در فضای ِ غبار آلود ِ پر گناه.
این جا غوغا است…
دستی باید..
دستی باید ..تا ما را ببرد، آنجا، پیش ِ خدا، تا ما را آشتی دهد با نزدیک تر از رگ ِ گردن، با او، با خدا..
دستی باید تا دست ِ ما را بگیرد و در دست ِ او بگذارد..
دستی باید تا دستی بر سرمان بکشد و برایمان پدری کند، پدری معنوی..پدری مهدی نام..
در ناکجا آبادم اینجا ویرانه ای بیش نیست..
همه چیزش فانی است، همه چیزش جز خوبی..
و این خوبی است که می ماند.
این جا ویرانه است؛ ولی بعضی آن را کاخی تجملاتی می بینند.
این جا فانی است؛ ولی بعضی آن را جاودانه می دانند و به سختی به آن خو گرفته اند.
نظر از: حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت [عضو]
نظر از: حدیثـ [عضو]
پاسخ از: یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ [عضو]
سلام حدیث جان..
واژگان را گم کرده ام..
من به دنبال آن ها..و آن ها گریزان..
پاسخ از: حدیثـ [عضو]
پاسخ از: یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ [عضو]
چشششششم…
سعی خودمو میکنم
پاسخ از: حدیثـ [عضو]
نظر از: تســـنیم [عضو]
سلام
قلمتون نویسا ! زیبا به تحریر در آوردید حستون را …
اللهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف…
پاسخ از: یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ [عضو]
سلام ممنونم..
ان شاء الله عاقبت به خیری..
الهی آمین
فرم در حال بارگذاری ...
پر احساس و زیبا بود