تأسی مسلم به ابا عبدالله علیه السلام
اگر ولی به ما پُستی را محول کرد که بروید نیروها را مثلا بررسی کنید و ما آمدیم با این امید. و بعد دیدیم هیچ کس نماند. خیلی حرف است، خدا شاهد است من با ۱۸ هزار نفر بایستم برای نماز، بعد سلام که میدهم پشت سر من کسی نباشد که حتی کوچههای کوفه را به من نشان بدهد.
این چه استقامتی میطلبد؟
نبازد خودش را… فرار نکند.
إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ
(به راستی كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست سپس ايستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مىآيند)
این حقیقت است. ما کداممان این توان را داریم، در دور از ولیای که میدانیم در دام افتاده، محاصره شده، نبازیم، نبازیم خودمان را.
رنجمان رنج خودمان نباشد.
اشکمان، اشک خودمان نباشد.
و آخرین گریهای که دارد مسلم علیهالسلام میگویند گریه میکند بالای شمسالعماره(دارالاماره)
میگویند وقتی تو که این کار را شروع کردی گریه ندارد.
[میفرماید] گریهام بر خودم نیست، بر حسین علیهالسلام است که رو به جمعیتی میآورد که با او نیستند.
سرفراز کنیم خدا شاهد است وقتی که دشمن عظمت مسلم ع رو ببیند تن او را ولو به خاک و خون بکشد، به کوچههای کوفه بیندازد، دست بچهها بدهد، آن روح تمامی دل آنها را مسخر میکند. حتی اگر به لبهای او چوب بزنند خون بیاید وقتی آب بهش میدهند میخواهد آب بخورد در آخرین لحظهها همه آب پر از خون میشود از خوردن آب منصرف میشود.
این هم تأسی مسلم است به اباعبدالله …
فرم در حال بارگذاری ...