چه شوقی دارم امشب
چه شوقی دارم امشب..
خدا پشت ِ در ایستاده..
دنبال ِ زنگ ِ واحد ِ ما میگردد..
با این که گفته بودم واحد ِ یک، اما؛
دوست دارم اشتباهی همه ی زنگ ها را بزند..
همسایه ها همه بیرون بیایند
و خدا اسم ِ مرا
رو به تک تک ِ پنجره ها تکرار کند
و فردا صبح، هر که پرسید خدا با شما چه کاری داشت؟؟
بگویم،
فامیلیم
رسول ادهمی
فرم در حال بارگذاری ...