عزت حسینی
▪️اضطراب و تزلزل و حزن و خوف، با عزت سازش ندارد و كسى كه مرگ خواهى و احساس رفتن دارد، و كسى كه حضور تحول را مى بيند، قرار نمى گيرد؛ كه يكى از سياست بازهاى سالهاى سى مى گفت: من از اين كه بچه هاى كوچك را مى بينم كه پر شور حركت مى كنند، ناراحتم؛ چون اينها به من مى گويند: شما برويد كه ما آمده ايم … و ديگر جايى براى شما نيست.
▪️آيا اين شاخكهاى حساس كه نه تنها رقيب ها، كه حتى فرزندهاى كوچك را مزاحم مى بيند، مى تواند در اين دنياى متحول و پر از مزاحم هاى ريز و درشت آرام و مطمئن و عزيز و مسلط باشد. اينها در متن قدرت و در هنگام ذلت، در هر دو حالت ديدنى هستند، بخصوص آنجا كه از خلوتى و لحظه هاى وقوفى برخوردار شوند. آن وقت آن همه ادعا و تفرعن، به ذلت وترس و هق هق گريه م ىآميزد و در اين رنگ، مات مى شود.
▪️عزت حسين را در هنگامى كه بى رمق افتاده و دشمن بر روى سينه اش سنگينى مى كند، مى توانى ببينى؛ كه هيچ از دست نداده و احساس غبن و فريب ندارد: «رضا بقضائك تسليما لامرك … لا معبود سواك …». عزت على اكبر را، پس از شنيدن پيام شهادت، مىشنوى كه: «اولسنا على الحق … اذاً لا نبالى.»
▪️ اين پاى شكر و صبر و اين همراهى و دستيابى به خواسته ها و اين احتساب و بهره بردارى از درد و رنج ديگر، جايى براى اضطراب وتزلزل و حزن و خوف نمى گذارد و معنايى به ذلت نمى دهد؛ كه امن و اقتدار و اطمينان اين دلهاى بزرگتر از هستى و عظيم تر از رنج و گسترده تر از زمان و بالاتر از تحولهاى مستمر، ديدنى و يافتنى و دوست داشتنى است.
از معرفت دینی تا حکومت دینی | ص ۵۸-۵۷
فرم در حال بارگذاری ...