ترکیب حدیث آداب معاشرت
عنه صلي الله عليه و آله : لا تُمارِ أخاكَ ، ولا تُمازِحهُ ، ولا تَعِدهُ مَوعِدَةً فَتُخلِفَهُ .
رسول خدا صلي الله عليه و آله : با برادرت ، جدال مكن ، شوخى مكن و به او وعده اى مده كه آن را به جا نياورى .
منبع. [ سنن الترمذي : 4 / 359 / 1995 ، الأدب المفرد : 124 / 394 ، حلية الأولياء : 3 / 344 كلّها عن ابن عبّاس ؛ تحف العقول : 49 . ]
ترکیب روایت رسول خدا
لا تُمارِ: «لا» لای نهی است که بر مضارع وارد شده و آن را مجزوم کرده است. «تُمارِ» فعل از ریشه «مری» است که به باب مفاعله رفته وچون ناقص است و لای نهی جزم میدهد، جزم آن به حذف لام الفعل می باشد:
تُمارِی + لای نهی=لا تمارِ
أخاكَ: مفعول به برای فعل تُمارِ و چون از اسماء ستّه است، نصب آن به الف است و کاف آن مضاف الیه میباشد.
واو: عاطفه، عطف بر جملهی قبل
لا: لای نهی است.
تُمازحْه: فعل مضارع مجزوم از باب مفاعله (ریشه مزح) که بوسیله لای نهی مجزوم شده
«ه» در این فعل مفعول به برای تُمازِحْ است.
واو: عاطفه؛ عطف بر جمله قبل.
لا: لای نهی و فعل بعد را مجزوم کرده است.
تَعِدْهُ: فعل مضارع و معتل (مثال) است و از ریشه «وعد» است و بر اساس قاعده اختصاصی مثال، فاءالفعل آن در مضارع حذف شده است و درنتیجه بهوسیله لای نهی مجزوم شده است.
«ه» مفعول به است.
موعدةً: مفعول مطلق برای فعل «تَعِدْ»است.
فتخلِفَه: این فعل مضارع است که به وسیلهی «أَنْ»مقدَّر منصوب شده است.
«فاء» اینجا فاء نتیجه است.
چه ایده ی جالبی که تجزیه و ترکیب رو در وبلاگتان میگزارید
فرم در حال بارگذاری ...