باران و اجابت
بسم الله
باز باران… باز حس خوب زندگی.. باز لطف و رحمتِ بی کرانِ دوست..
تنها دوستم سلام.. چقدر بی توقع میباری.. چقدر عاشقانه میباری.. و من از خوشحالی نزدیک نیست بال دربیاورم؛ بلکه بال درآورده ام و پرواز هم میکنم. و من غرق شده ام در پروازی که میدانم مقصدش کجاست، میدانم این غرق شدن، عینِ نجات است، عینِ خوشبختی.. میخواستم از حس دیگری که دارم چیزی نگویم؛ ولی مگر میشود؟؟ انگار غم با گوشت و خونم درآمیخته است..باران و شادی..باران و پرواز..باران و رسیدن.. اما…قلبم فشرده میشود و مینویسم باران و غم.. چقدر این دو به هم می آیند..باران ..غم .. به همان اندازه ای که باران را دوست دارم..و پروازم میدهد، به همان اندازه با آمدنش غم به سراغم می آید و من این غم را دوست دارم؛ حتی بیشتر و بیشتر از شادی ای که نصیبم میکند
آسمانِ این دنیای فانی که ابری می شود و باریدن میگیرد، هوای ِ دل ِ من هم ابری می شود..و ای کاش هوای ِ دلم ..باریدنش بگیرد. ای کاش باریدنش بلورهایی باشد پر از رحمت..تا نور ِ رحمت سراسر ِ دلم را بگیرد.. و غرق ِ در رحمت شوم و این همان اجابت دعاست
نظر از: كوثر [عضو]

سلام عزیزم ان شاالله مورد رحمت خدا واقع بشید
https://blog42.kowsarblog.ir/
نظر از: یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ [عضو]

سلام علیکم.. ممنونم.. ان شاء الله عاقبت به خیر بشید
نظر از: یا مهدی [بازدید کننده]

احسنت خدا قوت قلمت پربرکت ان شاءالله
فرم در حال بارگذاری ...