همه خوابند.. و من بیدار بیدار مدت هاست خواب با چشمانم بیگانه است.. چیزی به صبح نمانده.. و صدای ریزش بارن است و من و خدا.. خدایا.. همیشه خواستم مرا آنی و کمتر از آنی به خودم وانگذاری.. که دور نشوم.. چه شد؟؟؟ دور شدم..گم شدم.. زخمی شدم.. تنها شدم.. با تو… بیشتر »