اولین علامت اسم
اولین علامت از علائم اسم این است که هم می تواند[مخبرٌ عنه]واقع شود؛يعنى چیزی که از آن خبر داده می شود، و هم می تواند [مُخبِرٌ به]واقع شود ؛یعنی چیزی که به وسیله آن خبر داده می شود.
خبر یا اخبار در علم نحو به معنای حکایت از واقعه یا جریانی است که :
۱_یا واقع شده است مانند اینکه گفته می شود《زید ٌ ضَرَبَ عمراً،زید عمر را زد》که اخبار از حادثه ایست که قبلا واقع شده است.
۳_یا در آینده واقع خواهد شد ؛مانند اینکه قرآن می فرماید《أن الأرضَ يَرِثُها عبادِىَ الصّالحون،همانا زمین را بندگان صالح به ارث خواهند برد》که از واقعه ای حکایت می کند که در آینده با ظهور امام زمان(عج)اتفاق خواهد افتاد.
ارکان خبر
هر خبری به طور کلی دارای سه رکن است :
۱_مُخبِر :یعنی کسی که خبر می دهد و متکلم است.
۲_مُخبِرٌ عنه :یعنی چیزی یا شخصی که از آن خبر داده می شود مانند《زید، شمس و أرض》در مثال های بالا،بدون تردید مخبر عنه باید ذات ثابتی باشد که بتوان از آن خبر داد.
۳_مُخبِرٌ به :یعنی چیزی که به وسیله آن از مخبر عنه خبر داده می شود.
نکته :اسم این قابلیت را دارد که هم《مُخبِرٌ عَنه》واقع شود و هم《مُخبِرٌ بِه》به عبارت ديگر هم می توان از آن خبر داد و هم می توان به وسیله آن از چیزی خبر داد.
کلمات در باب اخبار
کلمات در باب اخبار به چهار دسته تقسیم می شوند :
۱_کلمه ای که فقط صلاحیت دارد《مخبر عنه》واقع شود،کلمه ای نداریم که فقط محصور در 《مخبر عنه》باشد.
۲_کلمه ای که فقط صلاحیت دارد 《مخبر به》واقع شود که فعل است و در باب علامات فعل خواهد آمد.
۳_کلمه ای که هم صلاحیت دارد《مخبر عنه》واقع شود و هم 《مخبر به》که اسم است.
۴_کلمه ای که نه صلاحیت دارد 《مخبر عنه》واقع شود و نه《مخبر به》که حرف است.
پس تفاوت اسم و فعل در این باب این است که اسم قابل تصدی دو رکن از ارکان اخبار را دارد اما فعل فقط می تواند یک رکن را اشغال کند
فایده
اخبار به دو گونه است :
۱_اخبار به معنای اخص :منظور از اخبار به معنای اخص جمله ای است که متشکل از مبتدا و خبر است؛به عبارت دیگر جمله ای را که بر مخبرٌ عنه مشتمل است و در ابتدای کلام واقع شده است مبتدا می گویند و مخبرٌ به را که بعد از آن واقع شده است اصطلاحاً خبر می گویند مانند 《زیدٌ قائمٌ》که زید مبتدا و قائم خبر است.
پس مخبر عنه و مخبر به، به معنای اخص همان مبتدا و خبر هستند و فاعل و نائب فاعل را با اینکه از آنها هم به نوعی خبر داده می شود شامل نمی شوند.
۲_اخبار به معنا اعم :اخبار به معنا اعم این است که با چشم پوشی از اینکه مخبرٌ عنه،مبتدا است یا فاعل یا نائب فاعل،به اعتبار اینکه از او خبری داده می شود،آن را مخبر عنه بنامیم.
در این صورت همان طور که 《زیدٌ》در مثال 《زیدٌ قائمٌ》مخبرٌ عنه و 《قائمٌ》مخبرٌ به است. در مثال 《ذهب زیدٌ》نيز 《زیدٌ》مخبرٌعنه و《ذهبَ》مخبرٌ به است؛زیرا به هر جهت با این جمله از 《زید》خبری داده می شود؛هر چند که از حیث نحوی 《زید》را مخبرٌ عنه نمی خوانند بلکه آن را فاعل می گویند.
حالا باید دید که منظور از إخبار عنه و به که در کلام مصنف و دیگر نحویون آمده است چیست.
در بدو نظر شاید پنداشته شود که منظور إخبار به معنای اخص است،به این معنا که اسم هم می تواند مبتدا واقع شود و هم خبر.اما این سخن ادعائی بدون دلیل است؛زیرا مبتدا و فاعل از حیث اینکه خبری از آنها داده می شود،با یکدیگر ندارند،تنها تفاوت در قالب خبر است که یکی در جمله فعلیه است و دیگری در جمله اسمیه.
پس صحیح این است که بگوییم :اسم به صورت عام می تواند مخبرٌ عنه واقع شود؛چه در قالب مبتدا و چه فاعل و چه نائب از فاعل. همچنین می تواند مُخبرٌ عنه واقع شود ؛چه در قالب خبر و چه در قالب مبتدای وصفی(در آینده درباره اینها بحث خواهیم کرد).
مثال:امام علی علیه السلام میفرمایند:《البُخلُ عارٌ ؛بخل عار و ننگ است》. در این کلام قصیر و کوتاه،اسم هم مخبرٌ عنه واقع شده و هم مخبرٌ به يعنى :《البخلُ》و《عارٌ》
فرم در حال بارگذاری ...