چمدان قدیمی و عکس شهید
رفته بودیم منزل شهید حیات علی آزادی، وقتی به مادر گفتیم عکس شهید را برایمان بیاورد..
رفت از چمدان قدیمی گوشه ی اتاق، عکسِ قاب گرفته ی شهیدش را آورد.. چمدانی که وسایل با ارزشش را در آن میگذاشت… میخواست خاکی روی عکس عزیزش ننشیند
از او پرسیدیم آن موقع که شهید رفته بودند جبهه شما رضایت داشتید؟؟
گریه کرد و گفت: وقتی رفت، سه چهار ماه از او بی خبر بودم، دلم طاقت نیاورد، رفتم اهواز برای دیدنش..
و حالا سال هاست دلتنگ او هستم ولی چاره ای نیست..
فرم در حال بارگذاری ...